دوست من میگفه یکیو دوست دارم او یه نفرم پسر خالش بود بعد میومد همش با من در دو دل میکرد چون دختر نماز خونی بود دوستم میگفت همش سر نماز همش دعا میکنم که عاشقم باشه یه هفته بعدش من بدجور زدم سیم اخر و گفتم دوست عزیزم زندگیتو از هم نپاشون مگه قبول کرد گفت نه تو منو درک نمی کنم منم گفتم من چرا تو رو درک نمی کنم تو باید خودتو گول بزنی منم به عنوان دوست صمیمیت بزارم زندگیتو نابود کنی مگه نگفته بودی که من شیر مادر اونو خوردم یه جورایی برادر خواهر میشیم البته یه بار خورده بود مگه میخوای زندگیتو نابود کنی
دوستمم گفت : بهش فکر میکنم گفتم باشه
یعنی زمانی که من منتظر بودم از خر شیطون بیاد پایین خورد
و شد تولدش اون روز منم گفتم تولدشه کاری بهش نداشتم یه یهو ساعت ۶واینا بود اینترنتمو روشن کردم دیدم به من داده که تو هر کاری کنی نظرم درمورد ازدواج عوض نمیشه و اینا چقدر امروز به من خوش گذشت
منم تا این پبامشو دیدم براش نوشتم من به عنوان دوست صمیمیت باید جلوی کارتو بگیرم ولی باید خودتم اراده کنی ولی تو این اراده رو نداری ضعیفی اینا
امد جواب منو داد وگفت من دو ماه وقت میخوام تا فکر کنم گفتم باشه دوماه گذشت توی واتساپ باهاش داشتم چت میکردیم که من گفتم برات خیلی نگرانم و اینا حالم خوب نیست گفت به جهنم من چون ناراحت شده بودم دوستم برام نوشتم حال منم خیلی بده نمی دونم چی درسته منم گفتم به جهنم
بعد یهو بحث و کشید سر عشق و اینا به من گفت من هرکاری ای پسره ایی که عاشقش بود باهام بکنه فراموشش نمی کنم حتی اگه ازدواج کنه حتی اگه منم با یکی دیگه باشم بازم عاشقش میمونم بهش وفادار میمونم بعدش گفت توام باید به عشقت وفادار میبودی ( اخه من به یه پسر وابسته شده بودنم نمی تونم توضیح بدم ولی فراموشش کردم و الان ازش متنفرم )
اینم همینو زد تو سرم منم گفتم داری چی میگی وقتی کسی تو رو نمی بینه وفادار بودن به چه درد میخوره وقتی کسی عاشقت نیست وفاداریت الکیه
الکیم برای کن ادای عاشقارو در نیار اونم گفت خدانگهدار برای همیشه منم همینو
گفتم بعد اون روز یه وویس دادم بهش در مورد اینکه تو داری اشتباه میکنی و اینا اونم منو بلاک کرد بعد اون روز منو از بلاکی در اورد منم اونو برای همیشه بلاک کردم حالا حق با منه یا دوستم
اگه اشتباه تایپی داشتم معذرت میخوام
اگه زیاده و خستتون میکنم بازم معذرت