کلاس یازدهم بودیم معلممون داشت درس ادبیات و تدریس میکرد آخر کلاس یکی از بچهها که فکر میکرد شمس زنه با عصبانیت پاشد گفت مولانا خجالت نمیکشه زن خودش تنها میزاره بعد میره یه ماه یه ماه پیش شمس میمونه😡🤬
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد و عَجِّل فَرَجَهُم برای سلامتی و حال خوب پدر و مادرم یک صلوات مهمونم کنید منم حتما لایکم کنید برای شما میفرستم ممنون از انرژی خوبتون
من با یکی از معلما خیلی رودروبایستی داشتم.دقیق سر کلاس همون معلم منو دوستم خنده مون گرفته بود و بند نمیومد😐
امیدوارم خدا جوری تو خوش بختی غرقتون کنه ....که هیج راه نجاتی نداشته باشین😁عاشق رمان های تاریخیم مثل سرابی در مه(که اگه سرچش کنید میتونید رایگان بخونید) و سه جلدی سرگذشت آب و آتش نوشته بهار برادران(میتونید از طاقچه و کتابراه بخرید)
من یه بار رفتم مدرسه دقیقا یادمه دوشنبه تعطیل بود سه شنبه رفتم
بعد اشتباهی برنامه شنبه رو برده بودم انقدرم استرسی بودم بدو بدو برگشتم خونه کتابامو عوض کردم رسیدم سر کلاس دیدم بازم اشتباهی برنامه دوشنبه رو بردم دیگه کلی از معلما حرف خوردم چقدم اسکل بودم برام مهم بود😂😂😂