میدونم طولانیه اما بخونید لطفا پارسال سر یه قضیه ای بین خواهرم و شوهرش ی بحثی پیش اومد من و شوهرم و مامانشم تو ماشین بودیم بعد شوهرم ی کلمه حرف زد جانب داری شوهرخواهرمو کرد انگار اما خواهرم جبهه گرفت و حرفو ربط داد ب خانوادم وهرچی از دهنش اومد بارشوهرم کرد جلوی مادرشوهرم از خجالت اب شدم ن میتونستم طرف شوهرم بگیرم خواهرمو خوردکنم ن میشد شوهرمو خورد کنم مقصرم واقعا خواهرم بود بعد اون ما قهرکردیم و دگ هیچ رفت و امدی نداشتیم مامانم هی میخواست اشتیمون بده شوهرمم گفت خیلی دوستون دارم اما ازم معذرت خواهی کنه بعد اشتی میکنم واقعا هم هرموقع مسئله ای پیش میومد شوهرم با شیرینی و گل میومد معذرت خواهی
خلاصه ما حرف نمیزدیم تا اینکه من و خواهرم درحد سلام فقط حرف زدیم و شوهرم خیلی ناراحت بود چون قبل شوهرخواهرم ب من بی احترامی کرد من ناراحت شدم اونا با شوهرمم حرف نمیزدن
سرهمین خیلی شوهدم بهش برمیخورد