2777
2789
عنوان

مامانم میگه از خونه من برو

| مشاهده متن کامل بحث + 984 بازدید | 46 پست

ببین برو از پیشش 

اما پاک زندگی کن و مواظب خودت باش

پانسیون تهران بگیر کار بگیر خرج دربیار 

دوست من هس میخوای برات بپرسم ازش پیام بده شخصی

وای که منم از این تجربه تلخا داشتم اوففف حرصم دراومد

✨از خداي خالق الماس ؛هيچوقت كم نخواه✨

خشکه مذهبه. بعد حرف ک دار میزنه. بعد با چاقو میزنه بچه هاشو؟؟ مارو چی فرض میکنن اینا

وقتی سالهای نوجوونی رو میگذروندم بدون اینکه خبر داشته باشم در گوشه ای از ایران متولد شدی. الان که فکر میکنم میبینم خدا قبل از اینکه دردهارو به من بده درمانش رو برام در 1500 کیلومتر دورتر آفریده بود.حکایت آشناییمون هم غریب بود. سر یه بحث ساده درباره چیزی که حتی در وجود داشتنش تردید هست. ولی اینها بهانه بود چون از روزهای اول حس کردیم در قلبمون اتفاقاتی داره میفته.تو بخاطر همه رنجهات و بی پناهیات با خدا قهر بودی و من قسم خوردم تورو دوباره با خدا آشتی بدم.من هم جسدی بودم که تازه از گور ده ساله خودش بیرون خزیده بود(چرا همه فکر میکنن توی روابط عاطفی فقط دخترا آسیب میبینن؟ ایکاش زخمای دل من هم قابل رویت بود).  تو اسیر دست جلادی بودی که از بی کسی تو نهایت استفاده رو میبرد و با زجر دادن روحی و جسمیت روح کثیفش رو ارضا میکرد. با شنیدن دردهای همدیگه گریه کردیم و با شنیدن صدای خنده همدیگه از ته دل خندیدیم.اما روزای خوشی زود گذشت و بعدش امتحانات سختی شروع شد. امتحاناتی که یه فرد عادی از پسشون برنمیومد.ولی خب ما غیر عادی بودیم. امتحان اول تو شکنجه و حبس در اطاق تاریک بود  ولی تو سرخم نکردی. امتحان من تهدید خودم و خانوادم بود و اقدامات بعدش که ... اما بهت که گفته بودم قسم من هیچ جوری نمیشکنه.امتحان بعدی چهل روز بی خبری محض بود که دردناکتر از قبلی بود.هیچ نشونی ازت نداشتم. بعد از چهل روز دربه دری که همدیگه رو پیدا کردیم تو چند تا از موهای سرت رو توی 18 سالگی سفید کرده بودی و صورت منم مثل اجساد شده بود.اوایل تنها نگرانیم تو بودی چون از خودم اطمینان داشتم. از اینکه زندگیم منو مثل یه صخره محکم بار آورده.اینکه موقع سختی ها میتونم از یه ادم احساساتی (که توی لحظات عاطفی ابایی از اشک ریختن نداره) تبدیل به فولاد سخت و بی احساس بشم. اما تو مثل غنچه بودی. کی فکرشو میکرد یه غنچه کوچیک بتونه وزیدن اینهمه تند باد وحشی رو تاب بیاره؟ اما وقتی عملکرد تورو توی اولین امتحانت دیدم فهمیدم نگرانی هام بی دلیل بوده.الانم روزارو میشماریم. از یک تا صد. تا این انتظار کشنده تموم بشه و زودتر بهم برسیم. و در این لحظات فقط میدونم اگر تمام عمر بهت محبت کنم جبران یکی از زخمهایی که بخاطر من خوردی نمیشه.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مثل این ک کم سن و سال باشی و ن وقت ازدواجته ن وقت کار کردن و مستقل شدنت...چاره ای هم جز تحمل نداری .

چادرت رو سرت کن موقع بیرون رفتن و دورتر ک شدی بذارش تو کیفت...

تعصب زیادی تو مذهب هم ب همون شدت بی دین و مذهب بودن بد و نفرت انگیزه...

نیکمهرم تیر میاد خداوند ازمامادران شیر ب شیر بچه دار میپرسدجوانی ات در چ راهی صرف شد؟ج ما!درراه شیردرست کردن.پوشک عوض کردن.پی پی شستن!  خوب.گلدونه خانم مهرگان خانم هم دنیااومد.دست خانم دکتراحمدیان پوردردنکنه.خ زحمتشون دادیم.دخترداشتن حس بینظیریه.من ازاول عمرم تاحالا عاشق دختربودم وهستم امانمیدونم چرارادمهررو انگاربیشتردوست دارم خداروشکر ک خداجنسمون روجورکردومنولایق مادری دخترهم دونست.مهرگانم.عزیزدل مامان وبابا.خوش اومدی تودلم.منوباباوداداش رادمهرمنتظرتیم.بوس بوس من.انشاالله دامن همه منتظرازودسبزبشه.ازهمه کسایی ک برام دعاکردن سپاسگذارم.خواهرااگه میشه برام صلوات بفرستیدعددبارداریم پایینه.دعاکنیدخدابهم بچه دوم هم ببخشه دعاهای شمامعجزه اس.خداروشکر خدانورچشممون روصحیح وسالم دادبهمون.دعاکنید ببخشه بهمون پسرمون رو.واینکه سالم و صالح وخوش قدم وخوش روزی وعاقبت بخیر باشه.خدایادعای مادردر حق فرزند گیراس.توروبحق همین ماه رمضان کاری کن ک پسرم دستگیروچاره سازباشه برامردم.قدم توراه اصلاح امورمردم برداره.آمین امروز۱۸آذر۹۸سرصبحی ی لگد محکم زدی ب مامان(قربون مشت و لگدهات بشم.بعدش گفتم پسرمامان یکی دیگه ام بزنه مامان ببینه.یکی دیگه ام زدی ومامان ازرودلش احساس کرد ضربه ات رو.بازگفتم یکی دیگه ام بزن دیگه نزدی.بنظرتون رییس کیه؟مامان یانی نی؟  
یعنی چی مامانشه که مامانشه . دشمن این کارارو میکنه . نه اسی عزیز باید وجود نداره سمت مادریت کسی و ند ...

هستن ولی نمیشه رفت کلن پیش اونا موند که مادربزرگمم بدتر از مادرم 🥺هرچی میکشیم از اونه 

خشکه مذهبه. بعد حرف ک دار میزنه. بعد با چاقو میزنه بچه هاشو؟؟ مارو چی فرض میکنن اینا

آره اقعا حالا عزیزم بخوای بری جاییرو داری اینم باید در نظر گرفت واقعا بعضی از مادرا واقعا چرا اینطورین😐

کسی ک ب دخترش بگه ج ن د ه، کسی ک بچشو بتونه با چاقو بزنه مااادر نیست صرفا هرکسی عشقبازی کنه و بچه بیاره مادر نمیشه. احترام ب این آدم اصلا واجب و وظیفه نیست جلوش وایسا توم بزنش بشونش سرجاش. 

‌‌‌"خاکستر می‌گوید آتش را میتوانم ببخشم ولی تبر را هرگز" 
خشکه مذهبه. بعد حرف ک دار میزنه. بعد با چاقو میزنه بچه هاشو؟؟ مارو چی فرض میکنن اینا

خشکه مذهب از نزدیک ندیدی؟ همه اینا برای خودش ایراد نداره یعنی خودش حتی بره و خیانت کنه مشکلی نیست ولی برای دیگران بده و خدا میشن برای طرف . داعشیا خشک مذهب بودن یه سری ادا و اطفار . 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792