یه خاله دارم 60 سالشه بازنشسته معلم بوده اقا در تمام طول زندگیش به ادمای مختلف کمک کرده یعنی خودش ساده میپوشه ساده میخوره از همه چیش میزنه ولی فقط کافیه بدونه ینفر از دوریا نزدیک در ناراحتیه محاله دستشو نگیره این سه ال اخرم که مادر بزرگم زمین گیر شده بود کلا کاراشو کرد چند ماهی میشهکه فوت کرده مادر بزرگم اونموقع من با خودم گفتم اخیش خاله راحت شد یکم نفس بکشه الان دو ماهه که خالم مبتلا به سرطان سینه شده هیییچکس هم تو فامیل ما ندااشتیم کهتا الان ازین بیماریها داشته باشه این اولین نفره و امروز اولین جلسه شیمی درمانیش بود
سوال اصلی اینه برای من چرا مثلا یکی دیگه از فامیلاکه دهنه همرو سرویس کرده حقه خیلی هارو خرده از زخم زبون بگیر تا ظلم کردن به دیگران الان از یه ادم 18 ساله سالمتره و شادابتر و هر روز هم تو زندگیش ارامشو رفاه بیشتری داره بعد خاله من باید به این روز بیفته
اخه چرا