الان که مینویسم با گریه گریه کار همیشمه قلبم به درد اومده ازاین همه ظلم ازاین همه درد اصلا نمیدونم از کجابگم از مادری که زود رفت تا من حتی اغوشی نداشته باشم که توش اشک بریزم از زندگی که اصلا شبیه زندگی نیست از مردی که میگه شوهره ولی اسمشو یدک میکشه از پدری که چند ساله دیگه برای گلایه کردن ازش باید برم قبرستون زار بزنم .میگن مرد یعنی تکیه گاه یعنی کسی که با وجودش خیالت راحته ازت حمایت میکنه موقع مریضی پرستارته ولی من کاملا برعکس پشتم خالی خالی هرکی هرچی گفت شوهرمم پشت اون دشمنم بود همیشه توزندگیم استرس داشتم وقت مریضی اگه غذاش اماده نباشه اینقد فحش میده که درد یادم بره خدایا کجایی چرا تنهام گذاشتی مگه نگفتی کس بیکسانی دیگه خستم اگه به خاطر بچه هام نبود خیلی وقت پیش ساید مرده بودم
بیا بغلم
عزیزم دنیا همیشه اینجوری نمی مونه
اجرت پیش خدا محفوظه😢
الهي عزيزم
منم با گريه پستتو خوندم
الهي همه چي برات خوب پيش بره ميفهممت تنهايي خيلي سخته
خدااااااااا کجااااایییی😭😭😭
عزیزم منم دقیقا مثل شما.دیروز شوهرم تا میتونست تخقیر کرد و منم گریه. مدر و مادر هم دارن ولی بود و نبودشوت فرقی نمیکنه.خیلی خیلی دورن.که نزدیک هم بودن پشت من وای نمیسن .میگن بساز
بمیرم🙁💔
بلندشو قوی شو اراده کن خودتو بساز ..
با خدا باش پادشاهی کن
اصلا فکر کن جنازه ان.
به زندگیت ادامه بده..
اگه میتونی جدا شو ازش.
عزیزم فک کن هیچکی رو نداری خودت زندگیتو بکن بیخیال نامردای اطرافت.
دوست خوب و سنگ صبور خوب پیدا کن معاشرت کنید با هم.
خدا به زندگیت نظر کنه بحق اشک هایی که میریزی.امین.
قبل سالی یه بار خونه برادرم میرفتم حداقل یه هفته اونجا از دستش یه زره راحت بودم ولی الان کرونا اومده میگه حق نداری بری مهیج جا نمیرم ازصبح تاشب پرده های خونه کشیدم توخونه خودش اصلا بیخودی همش اینور اونوره میاد غذا میخوره میره پیش مادرش یا خونه فامیلاش یه تلویزیون بود که منوبچه هام نگاه میکردیم ظهر داشت سریال خننده دارمیداد من یه کم خندیدم کانالو عوض کرد گفت بچه رو بخوابون به جا تلویزیون نگاه کردن منم از برق کشیدم تلویزیونو اونم کنترلو زد داغون کرد انگار مرض روحی داره بدش میاد مم یه زره شاد باشم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
