با یه پسری هستید خیلی هم اوکی هستید با همو اینا اخلاقی همه چی ولی بعد یه مدت تردید داری میگی خب این رابطه قراره به کجا برسه
طرفتونم دانشجو هست
شغل نداره خونه نداره سربازیم نرفته
ولی خب شما هم توقع این چیزا ندارین
میگید خب بیا خانواده هامون اشنا بشن اگه منو واقعا میخای نشونی نامزدی چیزی کن تا درست تموم شه کار پیدا کنی....عجله ای که نداریم
فقط واسه اینکه به من ثابت کنی واقعا منو در چه حد میخوای و منو دوست داری حداقل بیا صحبتی چیزی بکن که اقا من دختروتونو دوست دارم
اولش بیاد دبه کنه که نه با شرایط من بابات نمیزاره و اینا
منم گفتم نه بابای من اوکیه گفته خوب نیس ددست باشین فقط
بگه نه خب خانواده من نمیزارن میگن پس اینده شغلیت چی
گفتم من چکار اینده شغلیت دارم تو فقط به من ثابت کن دوسم داری من تا دلت بخواد صبر میکنم به پات
برمیگرده میگه خب تااا چند سال نامزد باشیم مگه میشه!!!
منم گفتم خب تا همون قدر سالی که میگی دوست باشیم و عاشقتم و به قول خودت تا ابد
نگفتمم ازدواج ک عقد کنیم گفتم در حد یه نامزدی که خانواده ها بدونن با همیم
قبول نکرد
نظر شما چیه؟ این ادم ارزش داره به پاش موندن!؟
راس میگه وقتی سر و سامون گرفت منم جزئی از زندگیشم؟