خواهش میکنم هر کی میتونه کمکم کنه من و همسرم همسنیم و تقریبا نه ساله ازدواج کردیم یه دخترم داریم
همسرم خصوصیاتی مثل صداقت و وفاداری رو داره خداروشکر و منم بخاطر این خصوصیات که سال ها دارم تحملش میکنم
ایشون خیلی بی محبته یعنی اصلا هیچ محبت و توجه ای نمیکنه بهم حسرت چیزای کوچیک تو دلم مونده باهاش حرف میزنم اثر ندارهنداره
مثلا یه چیز کوچیک که پبش میاد که اصلا حرفی هم نزدم کلی حرف شنیدم بازم روزا بی محل تر مبشه تا عادی باهاش حرف میزنم کم کم جوابمو میده درباری حرف هایبهای که تو جر و بحث بهم زده اگه حرف بزنم که جنگ میشه همیشه کوتاه میام همیشه میزنه تو ذوقم همیشه امر و نهی میکنه و ایراد میگیره ازم از هر کاری بیشتر سر تربیت دخترم حرفمون مبشه اینم بگم همبشه مواظبم که حرفی پیش نیاد خیلی مواظب رفتارمم ولی خیلی ایراد گیره
ما نه گردشی داریم نه مسافرتی بخدا دارم افسرده مبشم بارها تو دعواها گفته نمیخوامت خسته شدم من بخاطر دخترم کوتاه میومدممیومدم و دوستش داشتم الان دیگه خسته شدم حسم بهش کم شده بنظرتون چیکار کنم