با یه پسر دوسته که خیلییییییی دوستش داره
اگه روز باشه این پسره بگه شبه اینم چشم بسته میگه اره شبه
حالااین پسره داره گولش میزنه و این نمیفهمه با یه دختر دیگه هم هست که از قضا دوسته منه اون دختره
حالا من هی به دوستم میگم و قبول نمیکنه
خودش بذار سرش بخوره به سنگ
دوستت الان مثل یه آدم کر و کور هیچی نمیفهمه و نمی بینه
همچین مواقعی عقل از کار میفته و احساسات غالب میشه
من باشم به مامانش اطلاع میدم حداقل مامانش حواسش بهش باشه. معلومه پسره میخاد ازش سواستفاده کنه
آدمیزاد تا چیزی سرش نیاد و به غ ل ط کردن نیوفته چیزی را باور نمیکند باید حتما سرش بیاد تا ی حرفیو باور کنه چ بسا ک دیگه دور است💔
مثلا طی یه ماجرایی یه اتفاقی افتاد ک من فهمیدم کار دوست صمیمی اون پسره هست
حالا پسره میگه نه ب دویتم کار اون نبود اونم با من موافق بود
تا پسره گفت مگیه من مطمئنم کار اون بدبخت نیست میگم از کجا مطمئنی میگه میدونم دروغ نمیگه و بهش اعتماد دارم
میگم چرا ایقد اعتماد داری میگه چون تاحالا بهم دروغ نگفته😑
حالا نمیدونه ک چ دروغایی گفته...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
