همیشه توخونه ام. ماشینم ندارم کبتونم برم دور بزنم یا برم یه جایی پیاده روی هیچ دوستی هم ندارم. همشون از ایران رفتن. چندتایی هم ک هستن صمیمی نیستم. فامیل شوهرمم همه چشم دیدن همدیکروندارن. فامیلای خودمم از من سنشونبالاتره مدل هم نیستیم.
بخدا زیر بغلم تیر میکشه. همش میترسم غده مده در بیاره از فکرو خیال. ب شوهرم میگم. میکه برو بمون خونه مامانت. یعنی فقط بلده اینجوری حل کنه مشکلشو. با بیرون کزدن من