گاهی تاپیکای سیاست شوهرداری رو اینجا می خونم و می بینم کار من نیست. راستش من نمیتونم خودم نباشم نمی تونم همش به فکر سیاست داشتن جلو شوهر و خانواده شوهر باشم شخصیتم اینه تک خطی و صادقم مغزم جور دیگه کار نمی کنه. یعنی به مشکل می خورم؟ یعنی اگه جلو مردا یا خانواده اشون درک و صداقت داشته باشیم حتما سواستفاده می کنن؟ گیج شدم راستش. می ترسم بعدا از سادگیم پشیمون بشم. کسی هست که در کمال صداقت با همسرش باشه، خودش باشه و اصلا لزومی نبینه سیاست خاصی تو رفتارش داشته باشه و همسرش هم همه جوره دوستش داشته باشه؟
هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
احترام که حتما من احترام همه رو حفظ می کنم مختص فرد خاصی نیست بیشتر منظورم گذشت کردن تو بعضی مسائل بود و اینکه میگن با فلانی تو خانواده شوهر گرم نگیر جلو همسرت همش از خودت تعریف کن چیزی میخوای فلان مدل بهش بگو قبول کنه و امثال اینا
هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
شوهرتم مثل خودت رو راست صادق باشه داخل پرانتز بگم صداقت و روراستی با ساده لوح بودن خیلی فرق داره س ...
آخه اون روراست بودن طرف رو به نظرم نمیشه همون اوایل ازدواج فهمید که اگه بعد چند وقت فهمیدم من صادق بودم اما ایشون نه سیاست به خرج می داده چی؟ اون موقع ممکنه احساس ساده لوحی هم بکنم
هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!
قربونت برم همچنین فکرتو درگیر نکن فقط سعی کم انتخاب درستی داشته باشی باهم بسازین باهم جور در بیاین&n ...
فدات بشم انتخاب کردم دوستشم دارم اما شک و تردید دست از سرم برنمی داره همش احساس می کنم بیش از حد مهربونم و صادقانه با نامزدم برخورد می کنم می ترسم بعدا بفهمم سادگی کردم
هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!