جاریم از روز اول پشت سر همه حرف میزد و من واقعا این رفتارشو نمیپسندم و هر بار که پیش من میخواست غیبت کنه، بهش میگفتم که هر حرفی داری تو روی طرف بزن به من نگو. چون داری انرژی منفی منتقل میکنی در مورد اون ادم.(چون معتقدم که ادم باید وجودشو داشته باشه ک مستقیم با خود طرف صحبت کنه نه پشت سرش) من واقعا از ادمای دو رو خیلی بدم میاد و نمیتونم باهاشون کنار بیام چون معتقدم پشت سر منم میتونه حرف بزنه.خلاصه، اونروز خونه ی پدر شوهرم بودیم چند تا از فامیلهای مادر شوهرمم بودن. من تو اتاق داشتم ب دخترم شیر میدادم اومد نشست پیش من شروع کرد ب بد گویی درمورد یکی از مهمونا. در صورتی ک قبلش تو روی طرف داشت میگفت میخندید و قربونش میرفت=/ . منم عصبی شدم از دستش بهش گفتم خیلی رفتارت زشته چون دوست دارم، بهت میگم.(واقعا هم دختر خوبیه فقط این رفتارش بده) بهش گفتم میخوای صداش کنم به خودش بگی که ازش دلخوری ؟ گفت لازم نکرده چرا مثل بیشعورا رفتار میکنی؟ منم بهش گفتم بشین ب رفتارت فک کن ببین کی بیشعوره من یا تو؟و ناراحت شد از اتاق رفت بیرون. 
نمیدونم الان دقیقا رابطه مون ب چه سمتی داره پیش میره ولی دلم نمیخواد کسی ازم ناراحت باشه و از وقتی یادمه این مشکلو داشتم که وقتی با یکی بحثم میشد یا جوابشو میدادم، بعدش ب طرز خیلی وحشتناکی عذاب وجدان میگرفتم. مثل الان. واقعا عذاب وجدان بدی گرفتم. ب نظرتون لازمه ک معذرت بخوام ازش؟ البته اون قسمت بد جنس وجودم میگه که نه تو اشتباه نکردی پس لزومی نداره معذرت بخوای.
واقعا نمیدونم.
شما بودین پیش قدم میشدین؟