2777
2789
عنوان

خاطره بد از معلم

1277 بازدید | 13 پست

بچه بودم دوم دبستان کفش نداشتم با دمپایی رفتم مدرسه مدیر مدرسه بردم سر صف جلوی همه کتکم زد و مسخره ام کرد و بعد از مدرسه انداختم بیرون گفت برو با کفش بیا

اینکه این موضوع روی روانم تاثیر بگذاره طبیعی هست؟

چون بعدها دچار مشکلات شدید توی ارتباطات اجتماعی شدم همش ترس از مسخره شدن دارم به نظر شما چکار کنم که فراموش کنم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

من یک مقطع مدرسه اسلامی بودم متاسفانه رفتار بعضی معلما اصلا اسلامی نبود

معلم ریاضیم خیلی چرت میگفت راجب اسلام خودش تحریف میکرد منم جوابشو میدادم سر امتحانا من کامل مینوشتم خیلی 

نمره نمیداد میگفت دوست دارم وزیرم بیاری کاری نمیتونی بکنی  

You and I drink the poison from the same vine

جالبه

بچه بودم دوم دبستان اشتباهی دمپایی پام کرده بودم و رفتم مدرسه مدیر دیده بود اسمم رو نوشته بود چند روز بعد صدام کردند دفتر مدرسه و چند تا پوتین گذاشتند جلوم و گفتند یکیش رو انتخاب کن به عنوان جایزه منم یکیش رو برداشتم. فک کردم جایزست ولی در حقیقت فکر کرده بودند وضع مالی خوبی ندارم در حالیکه وضعمون خوب بود

عشق عالیترین و نهایترین هدفی است که بشر در آرزوی رسیدن به آن است   ویکتور فرانکل

بنظرم برو همون مدرسه و بگرد اون مدیر رو پیدا کن و اگر زنده اس رفتارش رو تلافی کن اینجوری اروم میشی

یعنی اگر من بودم اینکارو میکردم

معلم و ناظم و مدیر تا حالا باهم بد رفتاری نکردن چون خیلی درس خون بودم

ولی معلم کلاس دوم خواهرم رفتار بدی با خواهرم داشت و بی دلیل به منم بی احترامی کرد بخاطر شیطونی خواهرم سرکلاس دلم میخواد پیداش کنم ادبش کنم

گفتند که او عاشق گیسوی کمند است،،،موهای من از عصر همان روز بلند است 👧

منم اولین روزی که رفتم کلاس اول لامصب ازاین میز و نیمکتا بود که به هم وصل نبود بچه بودیم یه دوباری میز افتاد خانم معلم منو برد جلو با یه چوب کلفت شروع کرد کتک زدن تا اخر اون ستل فکر میکردم اون همون جادوگره تو کارتونه که تعقیر قیافه داده هیچ وقت نمیبخشمش

جالبه بچه بودم دوم دبستان اشتباهی دمپایی پام کرده بودم و رفتم مدرسه مدیر دیده بود اسمم رو نوشته بود ...

البته زمستون بود و من با دمپایی رفته بودم مدرسه

عشق عالیترین و نهایترین هدفی است که بشر در آرزوی رسیدن به آن است   ویکتور فرانکل
وای چه بیشعور‌ بوده ب این فک کن ک از همون خوک کثیف فقط یدونه بوده و تموم شده😐دیگ الان کسی کسی ...

واقعا بیشعور بوده

عشق عالیترین و نهایترین هدفی است که بشر در آرزوی رسیدن به آن است   ویکتور فرانکل
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز