شوهرم سرماخورده ، منم مریض ماهانه ام ، مهمون داشتیم عموش ۴ روز اینجا بود امروز بعدازظهررفت بلاخره ، حوصلموسربرد چه معنی میده عموی مجردش بیاداین همه اینجا بمونه توخونه به این کوچیکی،خلاصه بعدرفتتش کلی دعواکردیم و شوهرم فحشم دادوزدم ولی آروم...منم گفتم مریضه کشش ندادم و داروهاشو دادم وهواشو داشتم،الان میخواستیم بخوابیم ازپشت بغلش کردم گفت برو اونورحوصلتو ندارم و کلی چرت وپرت وباحرفاش دلمو شکست منم گفتم باعات قهرم وحوصله خودت و خانوادتو میخوام نداشته باشم دیگع ، توکه حوصله نداری غلط کردی زن گرفتی و پشتمو کردم بهش اونم رفت اونور خوابید 😓🤷