خونه جاریم بودم دیدم خاهرشوهرم زنگ زد دعوتش کرد مادرشوهرمم زنگ زد گف بیا مااینجاییم ب من زنگ نزدن ب شوهرم زنگ زده مادرشوهرم فقد منم نرفتم ازلجم شب شوهرمم زنگ زد ب خاهرش چرا زنگ نزدی ب زن من گف من ب اون یکی ام نزدم حالا شوهرم بمن میگه تو دروغ میگی جلو خودم زنگ زدا