بچه ها بعضی شبا با خونه ترکیده میخوابم مثلا یه بار در هفته. نمیکشم دیگه یه پسر دو سال و نیمه و یه نوزاد ۵ ماهه دارم الحمدلله شیرینن بانمکن ماشالله ولی اماااان. به کارام نمیرسم😥 خیلی عذاب وجدان دارم فکر میکنم نه زن اوبیم نه مادر خوبیم نه همسر خوبی... با خودم میگم چطور میشه یه زن تو این خونه باشه ولی اوضا این باشه🤦♀️🤦♀️🤦♀️🤦♀️ خجالت آوره اتاق پر از لباس تا نشده آشپزخونه با سینک پر از ظرف و تخت شلوغ پلوغ و هال پر از اسباب بازی😥😥😥
گلم عیبی نداره، منم خونه ام همین طوریه که شما توصیف کردی، تازه بچه ندارم اما شاغلم و بعد ازظهر میام خونه، فقط ۵شنبه جمعه به خونم میرسم و طی هفته دوباره مثل قبل میشه اصلا هم عذاب وجدان ندارم و ناراحت نیستم به خاطر کرونا کارگر نمیارم خونم خودمم طی هفته خسته هستم دیگه کاریش نمیشه کرد.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خب دیگه مشکلاتش همیناست باید بپذیری، منم دیدم از عهدم بر نمیاد گفتم به فاصله ده سال بزارم.
آره پذیرفتم به خدا ولی میخواستم ببینم فقط من اینجوریم؟؟ خیلی احساس شلختگی و بی مصرفی پیدا میکنم وقتی اینطوری میشه. هر کسی شرایطش فرق داره من از اتفاقی که تو زندگیم افتاده خیلی خیلی راضیم بحمدلله ولی شاید یکی با شرایط من اصلا راضی نباشه هم شخصیت ها فرق داره هم بچه ها هم واقعا شرایط با این که به ظاهر یکسانه ولی در واقع متفاوته اخلاق همسر اوضاع مالی و....
بگین شما هم اینجوری میشه یا نه من که واقعا شرم زده میشم
من اینجور میشم اما هرچتد وقت یبار
یکم اراده داشته باشی پا میشی کاراتو میکنی
یک عصرِ دل انگیز،در ایوانِ پر از گل و آب پاشی شده روی صندلی های چوبیِ قدیمی همراه با صدای قِژ قِژِشان و آواز قناری ها😍تو با چایی در دست و،با آن لبخند جذابت خیره شده ای،به گلی که لا به لای موهای بافته ام جا خوش کرده💐 چایم را بدون قند خوردم بس که شیرین است😊 لبخندت حرف هایت به دلم مینشینند،آرامش دارند،مثل نشستن دانه های برف بر دلِ زمین،همانقدر لطیف،همانقدر آرام …❤همسرم از صمیم قلب عاشقتم مردِ،خوبه من❤