قبل ازدواجمون اصلا آدم حسابش نمیکردن الان که عقد کردیم خودشون براش تیکه تیکه میکنن عین پروانه دورش میچرخن محبتای افراطی و الکی و لووووووووووس دارن سه تا پسر دیگه دارن چسبیدن به این
نمیدونم میخوان چی رو به من ثابت کنن
حسودم نیستم بحثم محبتای افراطی که شورش در آوردن وگرنه همه خواهر برادرا و مادر پسرا بهم محبت میکنن یه چیز عادیه
زیاد حساسیت نشون نده ولشون کن اعصابت دنج باشه
همینه دیگ
من مورد دیدم ک تا دیروز. جلو بابا و داداششون با تی شرت هم نمیتونستن راه برن بعد تو عروسی برادرشون یجوری لخت لباس پوشیدن و تو دلش قر میدادن... یسری میخان خودشونو نشون بدن و عروسو بسوزونن
میخوان بگن که مام آرررره
یکم که محل ندی ،از سرشون میفته ،شاید مثلا میخان محبت کردن را بهت یاد بدن ،یا که پیششون محبت زیاد میکنی ،میخان بگن ماهم بلدیم ،،،در کل چند وقت دیگه عادی میشه
خودش میدونه و خانواده اش ، روابط خودشونه ، تو خودتو اذیت نکن
اصلا جلو اچنا خچدتچ حساس نشون نده یمدت ک ببینن برات مهم نیس خودشون عادی میشن الان میخوان حرصت بدن ببینن چطوری برخورد میکنی
لبخند بزن بهشون فقط
بی محل باش به این رفتارا، چندصباح دیگه از سرشون میفته عادی میشن.
شوهر من دانشجو بود چندین هفته یه بار تو مجردی میومد خونه، مامانشم هفته ای یه بار بیشتر زنگش نمیزد. حالا که عقد کردیم و به خاطر من هرهفته از دانشگاه میومد، یه روز خونه ما میموند، دوساعت می رفتیم بیرون بگردیم و.... تق تق زنگ میزدن که بیا چرا نمیای و..
ولی الان باز همون قبلی شدن، مادرشوهرم هفته ای یه بارم زنگش نمیزنه!
عزیزم جلوی من این اداها رو میان آخه فکر کن مثلاااا شوهرم از سرکار اومده میگه یکم سرم درد میکنه
خواهراش: خواااااااااااااااااهر بمیره برات چرااااااااااا چی شده کی چی گفته؟؟؟؟؟ الهی پیش مرگت بشم
خوب بمیر برای داداشت کسی جلوت نگرفته احمق
کاش یبار رفتارشون ببینی میفهمی چی میگم اصلا از روی مرض
