ریسک سندروم داون در غربالگری

سلام عزیزم،خوب هستی

بله خدارو صدهزارمرتبه شکر ابجیم و نینیش خوبن هردو،بله گلم به ابجی من ریسک ۱به۱۳۰داده بودن،من فک میکردم ۱به ۲۵۰ هستش،،اما احتمالش بیشتر بود که خداروشکر ففط یه احتمال بود

عزیزم نگران نباش الان تازگی به خیلیا این ریسکو میدن بخدا،ما به ابجیم که گفتن هممون داشتیم دغ میکردیم میگفتیم حتما حتما درسته،ولی سونو های ابجیم همه سالم بودن و فقط ازمایشش مشکل داشت،فقط ارامشتون رو حفظ کنید و نذر کنید و دعا کنید،انشاالله که منفیه،میدونم چه حالی دارین،اما بخدا شما باید به اون روحیه بدین،نذارین زیاد فکرو خیال کنه براش بده

نگران پولش نباشین انشاءالله خدا خودش حلش میکنه،اما کاش بجای ازمایش سلفری، بره برای امینوسنتز، چون جواب امینوسنتز ۱۰۰درصد درسته ولی سلفری احتمال خطا داره...

اگه سن ابجیت زیاد باشه بخاطر اونم میتونن احتمال بدنا.

ممنون عزیزم 😍 

فقط دعا کنید،نذر کنید،من خودمم داغون بودم ولی هی به ابجیم و مامانم روحیه میدادم،میگفتم هیچی نیست به خیلیا میگن،اما هر چقدرم دلداری بدیم باز اونا فکر وخیال میکنن،،استرس براش سمه.انشاالله به امید خدا سالمه سالمه. 

به ابجی منم دکترش نوشت برای متخصص،رفتن پیش متخصص، ابجیم گفته بود ازمایشی میخوام که ۱۰۰درصد باشه،اونم امینوسنتز رو نوشته بود،چون دکتر خودشم گفته بود سلفری احتمال خطا داره،و گفته بود بعضیا بعد سلفری بازم میرن برای امینو، میگم یعنی ۲جا خرج نکنه،امینو هم۵ملیونو نیم بود،سلفری۳ملیون،

عزیزم اگه سونوهاش خوبن و فقط ازمایشش مشکل داره نگران نباشین،،چون احتمالش خیلی خیلی کمه. 

براش دعا میکنم انشاءالله که منفیه

خواهش میکنم عزیزم 

انشالله که سالمه،فقط روحیتون رو از دست ندین.خدابزرگه.

سلام عزیزم خوبی 

چه خبر، انشاالله که نینی ابجیتون سالم بود دیگه؟؟؟

من درگیر زایمان و بچه داری بودم یلحظه شما یادم افتادی گفتم بپرسم

سلام عزیزدلم خوبی 

خيلي ممنون از دعای قشنگت،  زایمانم سزارین بود عزیزم، خداروشکر هم خیلی سخت نبود، 

وای عزیزم خدارو صدهزارمرتبه شکر که نینی سالمه

بهت که گفتم استرس الکی نگیرید،به خیلیا تازگی احتمال اینو میدن نمیدونم چرا. 

انشاالله عروسیشوببینین عزیزم، سالم وصالح بدنیا بیاد،  زیرسایه پدرومادرش بزرگ شع الهی.

بخدا خیلی خوشحال شدم، چون استرس هایی که شما کشیدینو ماهم کشیدیم میدونم چقدر سخت بود

سلام عزیزم بله چشم یکم توضیح میدم برات

اره گلم بیحسی از کمر بودم،به من وقت دادن برای سزارین گفتن ساعت۵اینجا باش بستری شو،ماهم ۵بیمارستان بودیم،کارای بستری رو کردیم و بعد از خانواده جدا کردن و بردن بخش تا وقت عمل شه،خلاصه تا ساعت۹که برم بردنم برای عمل، خیلی سخت گذشت خیلی خیلی استرس داشتم،۳نفر تو اتاق بودن،دکتر من و یکی از اونا یکی بود،اومدن برامون سوند وصل کردن که خیلی راحت بود،من خیلی میترسیدم ولی راحت بود،بعد اونارو بردن بعد نوبت من شد،رفتیم بخش عمل،یکمم اونجا منتظر موندم تا بلاخره ۹ونیم رفتم اتاق عمل،دوتا دختر بودن تو اتاق یکی داشت وسایل بچروحاضرمیکرد یکی منو نشوند روتخت و رفت یه مرد رو صداکرد تا بیان بیحسم کنن،مرده اومد وامپولو حاضر کرد من داشتم از استرس و ترس میمردم خیلی نگران بودم اما بخدا امپول اصلا دردنداشت فقط یه لحظه که میرسه به نخاع یه درد۲،۳ثانیه ای داری که زود میره،برای من چون چاق بودم چندبارامپول رو زد تا به نخاع برسه،بعد کم کم بیحس شدم،هی میگفتم منو عمل نکنیدا من میفهمم میگفتن باشه بخاب الان نمیفهمی😂اما خب ادم استرس داره میدونه دیگه میخان عملش کنن.اما هیچی نفهمیدم از برش و اینا اما وقتی بچرو در میارن خب ادم حس میکنه، درد نه ها،یه سنگینی، بعد کم کم انگار خابت میاد،بعد عمل که هیچی نمیفهمی میبرنت ریکاوری یه۲ساعت تو ریکاوری میمونی،منو اومدن تو ریکاوری ۲بار شکممو فشار دادن که واقعا اون فشاردادن خیلی سخته که،۱یا۲دقیقه میکشه هربار،بعد بردنم بخش یکم درد داشتم تو شکمم و کمرم اما قابل تحمل،بعد رفتن به بخش میان برات شیاف و سرم میزنن بعد کم کم بیحسی رفت که من درد نداشتم باز اومدن شکممو فشار دادن،بعد چند ساعت اومدن کمکم کردن پاشم،که اگه یهویی با کمک پاشی دردت کمتره تا یواش یواش پاشی،بعد پاشدن خیلی راحت شدم من،یکم راه رفتم بعد خوابیدم باز،بعد گفتن دیگه خودت هربار پاشو راه برو تاسریعترم خوب بشی،هیم شیاف میزدن خودشون برام،خلاصه اونجوری که من فکرمیکردم سخت نبود،شاید من نصف چیزی که فکرمیکردم اذیت شدم،بعدفرداش ساعت۱مرخص شدمو اومدم خونه که بازم برام شیاف و ویتامین و یکم قرص داده بودن،بعد۱۰روزم رفتم مطب برای ویزیت،عمل من با لیزر بود و بخیه کشی اینا نداشت،اره گلم دکتر داشتم خودم،تو بیمارستان خصوصی شمس،هزینه عملم شد۸تومن کلا،ولی خیلی راضیم،خیلی خوب بود

فداتشم عزیزم خواهش میکنم.ایشالله که تونسته باشم راهنماییت کنم