فکر نمیکردم انقدر بچه ننه باشه مگر نه اصلا ازش بچه نمیخواستم
کجای تو خواهر مادرشوهرم همش فکر تفریح و گردشه بعد میاد و بچمو جلوی چشمم بوسش میکنه که تو حق نداری چیزی بگی چیکار کنم اینجوری گفتم شوهرم پرید بهم حالا بیام تذکر بدم بهشون سر بوس که میکنن فقط حرص میخورم
کاش مادرا مادرشوهرا
گاها خاله و عمع ها
بدونن که بچه حساسه قاشق دهنیشونو تا ته نکنن تو حلق بچه...ناخنششونو نگیرن با ناخن گیرهمه..موهاشونو شونه نکنن
مخصوصا قاشق و لیوان دهنی
چیکار کنم بخدا امشب انقدر استرس و گریه کردم که رفتم جلو ایینه دلم برا خودم سوخت که چجوری با این ادم طاقت اوردم حالا هم سر این جور چیزا باهام دعوا میکنه و مادر و پدرشو میکوبه تو سرم اخه میدونی همچین چیزی سرمادرشوهرم اومده که بچه شو که خواهرشوهرم میشه زده اونم مادرشوهرش یه چک به مادرشوهرم زده این داستانو هزاربار بهمون گفتن حالا امشب شوهرم بهم گفت تو نباید چیزی بگی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
