چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
همون ک اون روز نوشته بود شوهرم همه پشامشو داره میزنه شیش صبح
دردی که میکشی، اشتباهی که میکنی، اشکی که میریزی، حرفی که میشنوی، حس بدی که میگیری، عشقی که نمیگیری، آدمی که از دست میدی، آرامشی که نداری، محبتی که نمیبینی، انتظاری که میکشی، درون ریزیای که داری، قضاوتی که میشی، آرزویی که دفن میکنی، امیدی که خاک میکنی برای هیچکس مهم نیست؛ زور الکی نزن....چقدر این متن از فروغ فرخزاد موده:«هیچ چیز راحتم نمیکند. نه دریا، نه آفتاب، نه درختها، نه آدمها، نه فیلمها، نه لباسهایی که تازه خریدهام. نمیدانم چه کار کنم. بروم و سرم را به درختها بکوبم، داد بزنم، گریه کنم؛ نمیدانم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!