2777
2789
عنوان

تنهایی چقد سخته دق کردم بخدا

227 بازدید | 41 پست

چیکار کنم بچه ها توروخدا این سختی کی تموم میشه میدونیدکه خونه بابامم شوهرم نمیاددنبالم مردم بخدا دارم میمیرم مشاورکمک میکنه آروم شم یچیزی بگید حتی نمیتونم گریه کنم چون خواهرم ایناهمش پیشمن نمیخوان ناراحتیمو ببینن همش میگن خوشبحالت بیخیالی خدایا مردم اینچندشب مثل امشب نبودم دق کردم

من یک مهاجرم از رویایی ب رویایی دیگر...

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عزیزم وقتی چیزی نمیدونیم چجوری دلداریت بدیم عزیزم ،،یکم توضیع میدادی چرا خونه بابایی وشوهرت چرا نمیا ...

شوهرم خیلی اهل فحش دادن بود منم بعضی  وقتادیگه نمیتونستم تحمل کنم و ردمیدادم و فحش میدادم بخدااصلااهلش نیستما...دیگه میگفت زنی ک احتراممو نگیره نمیخوام و بعدم اصلابمن پول توجیبی نمیده میگفتم خصیصی بدش میومد و خلاصه مشکلات جذئی ک اینجوری کردباهامون من هیچوقت تحت هیچ شرایطی نگفتم ازت بدم میاد اما اون انقدددددگفت ک مجبورشدم بیام  وحالابینهایت دنبالشم واون همش میگه طلاق 

من یک مهاجرم از رویایی ب رویایی دیگر...
نمیومدی از خونه بیرون میگفتی مهریه مو بده برم

عزیزم خرجی نمیداد نمیذاشت جای برم اذیتم میکرد ک من بیامخونه بابا و درخواست بدم

من یک مهاجرم از رویایی ب رویایی دیگر...
میفهممت.... نمیخواد تکلیفتو روشن کنه؟ نکنه فک کرده زندگی خاله بازیه

میگه پول ندارم خرجتوبدم میگه نمیزارم بدی خونه بابات ماهی یبار بایدبری میگه نمیزارم جای بری باهات کاری ندارم اگه قبول داری برگرد قبول هم نداری پس تونمیخوای برودرخواست بده

من یک مهاجرم از رویایی ب رویایی دیگر...
عزیزم خرجی نمیداد نمیذاشت جای برم اذیتم میکرد ک من بیامخونه بابا و درخواست بدم

میموندی تو خونه ت ازش شکایت میکردی میگفتی یا خرجمو میدی یا مهریه رو میزارم اجرا یه مدتی داره ها میتونه شکایت کنه در غیابت به نفع اون میشه به ضرر تو 

میموندی تو خونه ت ازش شکایت میکردی میگفتی یا خرجمو میدی یا مهریه رو میزارم اجرا یه مدتی داره ها میتو ...

خب عزیزم وقتی حتی انقد ازم بدش میاد بغلم نمیکرد وایناهمیشه ترشیده بود ارزش داشت فقط واسه پول شکایت میکردم بیشتر لج میکرد..اره راست میگی نمیدونم چیکارکنم میگم نرم شکایت واینا شاید پشیمان شداومددنبالم

من یک مهاجرم از رویایی ب رویایی دیگر...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز