ازدواجم اجبار بود با خودم وزندگیم لج کردم مث سگ پشیمونم 😑
شوهرم طلاقم نداد هرچی بهش گفتم ...ابرومم فقط جلو خانواده خودم برد ب کسی دیگ نگفت
خیلی دوسم داره ولی خب مث سابق دیگ محلم نمیزاره
یجورایی عصبی شده همش تو خودشه الان فراموش کرده قضیه رو ولی من شبا خوابم نمیبره عذاب وجدان دارم
خانوادمو سرشکسته کردم داداشمو خواهرامو مامان وبابای مریضه مو
چندبار خودم خودمو بکشم جرات نکردم 😁😑