از دیشب همش فکرای منفی میاد تو ذهنم
نه حتما دنبالشو بگیر ، حتما دنبال درمان باش ، شوهر و بچه ات گناه دارن
پارسال برای سرطان بابام که میرفتیم پرتو درمانی، چند تا خانم دیدم که برای سرطان سینه شون میرفتن شیمی درمانی ، باهاشون صحبت میکردم میگفتن یه کم موقع شیمی درمانی ، حالت تهوع داشتن ، ولی خوب خوب شده بودن
توکل کن به خدا ، این روزا میگذره
همش باخودم‌میگم کاش نمیرفتم دکتر.
همش میگم اگه ی طوریم بشه بچم چی میشه
اصلا تو اون مدت که اگه بخوام برم شیمی طفل معصومو چکار کنم
از دیشب دارم میترکم ولی به شوهرم نکفتم
عزیزم قوی باش قوی بودن رو به بچه ات یاد بده بعدا بابت این روزا به خودت افتخار میکنی از نزدیکانت کمک بگیر این روزا هم میگذره
میدونین وقتی از مطب اومدم بیرون و شوهرم مرسید چی گفت.گفتم باید عمل کنم.گفت ای بابا باز دوباره.شاید بی منظور گفت ولی بد دلم شکست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
