2777
2789

سلام.دوستان من یکسری کارهای عجیب میکردم که الان بهشون فکر میکنم میبینم چقدر ناپخته بوده وحماقت داشتم یک چندتاشو میگم.من از ۱۴ سالگی موسیقی کار میکردم یادمه ۱۸سالم بود که یک استاد سه تار توی شهرمون بود که کارش عالی بود من رفتم ثبت نام کردم یادمه اونموقع پولی که میگرفتم زیاد بود واسه نیم ساعت اونسالها ۷ هزارتومن میگرفت من خودم کار میکردم ودرامد داشتم خلاصه بعد ۳ جلسه این استاد که یک اقاهه تقریبا ۲۷ ساله بود گفت مسیر دوره ونمیاد اگه بخوام میتونم خصوصی برم خونه اش وگفت مادرش وپدرشم هستم وتوساعتی که شما هستین یک دختر ۱۵ ساله هم کلاس داره.منم میدونستم مامانم نمیذاره ولی قبول کردم وبه مامانم نگفتم😔دو جلسه رفتم ومامان استادم که یک خانوم مودب بود وخیلی رفتارش با من خوب بود جلسه سوم شد ووسط تمرین یک پسر ۲۰ساله اومد داخل که استادم گفت داداششه واونم موسیقی کارمیکرد ولی خیلی اعتیاد داشت وخانواده از خونه بیرونش کرده بودم من اونجا ترسیدم ولی باز حماقت کردم ورفتم جلسه پنجم این استادم گفت یک برادر دیگه ام داره که متاهله ویک شهر دیگه است واونم معتاده وگفت خودشم زنشو طلاق داده حتی یکروز تمرین واسه اجرا داشتم تا موقع ناهار طول کشید مامان استادم واسم ناهار آورد ومن بی استرس ناهارم خوردم

خلاصه کنم من تقریبا ده جلسه رفتم ولی متوجه نگاههای استادم شده بودم تا اینکه یکروز ازم خواستگاری کرد وگفت به مادرشم گفته وگفت قیافتون خیلی به دلم نشسته وخواست بهش فرصت بدم وواقعا خانوادهشون خیلی خلص بود مثلا داداش اومد رفت مواد زد و رفت ومامانه واسش میوه وچایی بردمن گفتم قصد ازدواج ندارم وجلسه بعد رفتم واسه تسویه چون نمیخواستم ادامه بدم باهاش وقتی پول بهش دادم عصبانی شد وهمه پولها را پاره کرد

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یک هفته گذشت وبه گوشی من زنگ زد وعذرخواهی کرد وگفت انتطار نداشته یکی اینقدر سریع بهش بگه نه وگفت اشتباه کرده وبهم گفت حیفه بیا کلاستو ادامه بده وگفت انگار چیزی اتفاق نیافتاده وبهم گفت دقیقا روزشم یادمه گفت ۳ شنبه بیا کلاس ویک شاگرد دیگه ام هست

من اونروز یک شال بافت آبی  وسبزپوشیده بودم ورفتم وقتی وارد خونه شدم طبق همیشه مادرش اومد احوالپرسی کرد ومن نشستم این استادهم قیافش خیلی خوب بود اونروز انگار عروسیش بود کت پوشیده بود وخیلی به حودش رسیده بود حماقت من اینجا بود من نباید میرفتم بعد خواستگاری وواقعا خر بودم

اسی بگو ادامشو لایک کن

 دختری که عاشق ماه شد🌙🫧  به کردی و ترکی مسلطم ☻️🌙❤️‍🩹‌‌‌‌‌‌                    هیچ ملکه ای نگران حرفایی که مردم در موردش میگن نیست چون خودش باور داره یه ملکه س👸 قوی تر از خودم نمیشناسم چون فقط خودم میدونم چقدر سختی کشیدم ولی قوی تر از قبل ادامه دادم چون رویاهام برای تحقق به یه دختر سرسخت و مبارز احتیاج داره نه یه دختره افسرده و گوشه گیر👸
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

لعنتی

hastii_98 | 26 ثانیه پیش

شوهر فلج

elayyyydkgxhlxkg | 8 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز