خواهر شوهرم هی خونمونه وقت و بی وقت

توو ی ساختمون با همچین خانواده ای که حتی اجازه نمیدن به خودشون دخترشونو خونه این عروس بیچاره نفرستن هیچ حریمی وجود نداره چون دخالت میکنن.وگرن جلو دخترشونو میگرفتن اگر ذره ای ارامش پسر و عروسشون مهم بود.حریم ینی اینکه درک و شعور ادم بالا باشه و اجازه نده وارد زندکی و خط قرمز کسی شه. ک گویا مادرشوهر ایشون نداره.شما فقط متنو نخون که،مفهمشم دقت کن

دقیقا منم همین مشکلو داشتم هر روز بالا سرم بود تاجایی که شباهم وسط ما میخوابید به شدت فضول و تو خونه یه لیوان آبم میخوردم گزارشش دست مادرشوهرم بود خیلی بده که آدم یه ساعت تو خونه اش با آرامش نباشه یعنی یه روزم که نمیومد همش استرس داشتم الانه در خونه رو بزنه نه حموم با آرامش داشتم نه بیرون رفتن نه غذا خوردن اونایی که استارترو مقصر میدونم حواسشون نیست که مقصر اصلی پدرشوهر مادرشوهر استارترن انگار که به جای عروس پرستار کودک گرفتن و دارن سواستفاده میکنن ازش بچه ی ۴ ساله هم درسته بچه اس ولی اگه حرفی بگه یا کاری کنه از اونطرفم با دوتا آدم بزرگ بی درک طرف میشه 

متوجه نیستی شما

حق داری من اینی که خودم زاییدمو اعصابشو ندارم

میفهممت🥺🥺منم وقت ازدواجم خواهر شوهرم ۷ سالش بود دقیقاااا همین بود..میومد درمیزد باز نمیکردم مادرش میومد میزد😐صبر میکردن شوهرم میومدش دنبال شوهرم میومد🥺🥺🥺خوبه جدا شدم از پیششون

نه والا اگه اذیت نکنه اینطور نیس

منم عین تو بودم بچه های,جاریم دوتا دختر ۱۰و۷ساله و یک پسر سه ساله همش میومدن تو خونم تازه ازدواج کرده بودم خداروشکر خونشون رفت ی جا دیگه الان دختر خواهرشوهرم هر شب میاد بالا سه سالشه

چون فقط دارن حرف میزنن و نمیدونن یعنی چی این شرایط 

واقعا زور داره

فقط میتونم بگم مادرشوهرت خیلی بی عاره

از وقتی که پیامای اینجا رو میخونم به این نتیجه رسیدم که همه از خواهر شوهراشون متنفرن هرکس به نحوی یکی میگه خواهرشوهرم زیاد پیام و زنگ میزنه یکی میگه خواهرشوهرم انگار منو نمیبینه یکی میگه همش خونه ما پلاسه یکیم برعکسش

اسی انشاالله فرجی بشه راحت بشی مخصوصا اوایل ازدواجتم هست سخته درکت میکنم

نه میشه لباسی که دوس داری بپوشی و نه راحت باشی خدا صبر بده

دروقفل کن بگو خونه نبودم