من یادمه خانم مدیر اومد سر صف داشت دعوامون میکرد.همه سااااکت شده بودن. یه جایی که خیلی عصبی شد گفت نه اینجا طویله ست نه شما بزغاله این🤣منم زااررررت زدم زیر خنده🤣😐فقط صدای خنده ی من میومد.همه داشتن نگام میکردن.منم سرمو اندخته بودم پایین هی لبمو گاز میگرفتم میخندیم😂دیگه دیدم نمیتونم خودمو کنترل کنم دوییدم رفتم سمت سرویس بهداشتی مدرسمون تو دستشویی قایم شدم که کسی دعوام نکنه😐😂
بی مزه بود گمونم😐***
😐😂😂😂😂😂😂😂😂🤦♀️
من همیشه متن مجری ها رو مینوشتم تو برنامه های ولادت 😐💔💔💔
خودمم که از دم سوره های قرآن رو حفظ بودم
هی داد میزدن ندا ل بیاد دفتر قرآن بخونه😹😹😹
خاطره خوبی ندارم من از مدرسه(:
بگزریم(:
یکی برام لیدوکایین تزریق کنه بی حس شم درد نکشم(:
آحه ی🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂😂
فقط خرخون بودم
به قول دوستام خرخون آمازونی
نمره های ۲۰ و تعریف تمجیدای معلمام یادمه
من طنز نیست
مدیرمون تو راهنمایی، خیلی کم میرفتیم نماز
بعد سر صبگاه، تو بلندگو گفت نکنه همه شما پریود هستین که نمیرید نماز، خوش به سعادتون و همه اینها رو با صدای بلند تو بلند گو میگفت
الان باز نشست شده، خدا حفظش کنه خیلی مدیر باحالی بود
من یبار زنگ تفریح بود و تنها تو کلاس بودم سرمو بردم بیرونو هی جیغ کشیدم جیغامم بللللللند بودا یهو نمدونم ناظم بود یا معاون اومد تو کلاس گفت (فامیلمو برد)تو داری جیغ مکشی من فکر کردم یکی دیوونه اومده تو مدرسه یا یکی درد زایمانش گرفته چرا اینجور مکنی دیوونه ای😂😂😂😂😂😂😂
دعای سر صف نو بت من بود یادم رفته بود بیارم از حفظ یه سری دعای متفاوت کردم بچه ها هم با تعجب میگفتن آمین بعدم مسئولین گفتن آفرین چقدر قشنگ حفظ کرده تشویقش کنید
