دوستان من۲۶ سالمه و واقعا هم قصد ازدواج دارم. احساس میکنم واقعا عقبم. تا حالا هم خاستگارام سنتی اینا بوده که جور نشد کلا .حالا یا ازطرف ما ویا از طرف اونا.چند بارم پیشنهاداتی داشتم خودم که کلا رد میکردم البته پشیمونم .خلاصه امروز تو بانک بودم .یه لحظه یه مویی گیر کرده بود زیر مقنعه ام که ماسکمو کشیدم پایین اونو درست کنم حالا نمیدونم چه جوری این آقا منو دیده بماند.یه پسری برگشتنی منو صدا کرد که خانم من از شما خوشم اومده و اینا واقعانم قصد ازدواج دارم واینا ومنم هول شدم گفتم نه اصلا وابدا وایناومن قصد ازدواج ندارم وسریع رد شدم.حالا از لحاظ ظاهر واقعا خیلی مورد پسندم واقعا شد البته.حالا عذاب وجدان گرفتم که چرا موقعیتامو دارم یکی یکی ازدست میدم.واینکه چه جوری تو این موقعیتا پیشنهاداتتو قبول میکنیین.من واقعا خجالت میکشم یکی پیشنهاد بده سریع قبول کنم.کلا دلم به بله رضایت نمیده .دررحالی ته دلم راضیم .
اینم بگم قصد دوستی واینا ندارم ها
ت باز خوبی ک
من گاهی هول میشم مبگم شوهر دارم🥴🥴🤐🤐😂😂😂😂
خب ببین آدمی که تو خیابون خواستگاری میکنه زیاد آدم جالبی نی تقریبا آخه بدون هیچ اشنایی میاد بگم ببخشید من میخوام بیام خواستگاری با اون پس فردا دچار مشکل میشی و ارگرم بیاد احتمالا تو تحقیق میفهمی بهم نمیخورین البته اینا همش یک احتمال هست امکان داره اینجوری ازدواج کنی تا آخر خوشبخت تر از اونی بشی که کلی تحقیق کرده بنظرم بسپار به خدا بگو برات بهترین رو پیدا کنه
عزیزم یجور بگو بله که هم ارزش خودت حفظ شه... هم بگی اون بیاد جلو
عزیزم یکی از تاپیکام برا ازدواجه. خواستی سر بزن
حالا خیابون هیچ من کلا انگار ی کلمه یادگرفتم هر احد و ناسی میگه میگم نهههه نمیشهههههه
انقد پشیمونم سر بعضیا ☹️
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
