بچه ها شوهر من خییییییلی رفیق بازه
سه هفته پیش یه شب به ساعت هفت گفت کار دارم میرم بیرون
بعدشم میخوام برم الواتی دیر میام 😕😕
من گفتم داره شوخی میکنه لابد
هیچی نگفتم و رفت ساعت ۹زنگ زد کارم تمام شده میخوام برم پیش همکارم
مشروب بخورم
حالا شایذم نرفتم منم گفتم بیا خونه کجا میخای بری
قطع کرد ولی نیومد تا ساعت ۱۲/۳۰
منم داشتم دیوووووووانه میشذم
حمله پانیک بهم دست داد
دیگه ساعت ۱۲/۳۰زنگ زدم بش انقدددددددر جیییییییغ زدم پشت تلفن
فقط میگفتم تو داری چه گهی میخوری هی مگفت چی شده نکن این کارا رو
یه چشم سیاه لایکم کنه
صبر کنید ادامه داره
حمله پانیک چون شوهرت رفته بیرون؟؟؟ رفته که رفته
حمله پانیک چی هست
دیگه ساعت ۱بود اومد خونه پسرم خوابونده بودم
انقدر زنگگگگگگ در رد به موبایلم زنگ زد به اس ام اس داد درو باز نکردم تا ساعت ۳پشت در بود
همه ش میگفت
خب؟
میگفت من حالم بده درو باز کن نمیتونم برم جایی تا اینکه خودش تونست درو از پشت باز کنه
تا اومد تو خونه لباس پوشیدم گفتم من میخوام بیرون الواتی هررررر چی گفت برعکس شو کردم پسرمم هم بیدار شد خلاصه انقدرعصببببانی شد هی میگفت سه ساعت دارم منت میکشم دررصورتی که اصلا معذرت
میکشم دررصورتی که اصلا معذرت خواهی نکرد فقط میگفت درو باز کن شروع کرد زدن من منم فقط بش میخندیدم میگفتم خوشحالم کهدییییونه ت کردم خوشحالم که عصبی شدی
