خانواده شوهرم خیلی منو اذیت کردن از روز اول خواستگاریم هی حرف و حدیث داشتن. ی مدت هم باهاشون قطع رابطه بودیم خودم شوهرمو با اونا آشتی دادم. حالا من باردارم
اگ میشه ی صلوات بفرستین قلب نی نیم سالم باشه ب سختی باردار شدم
از جاریم خیلی بدم میاد چون آدم دو به هم زنیه . اصن برا بارداریم حتی بهم زنگ نزد تبریک بگه ولی الکی ب همه گفته من هم بهش زنگ زدم هم پیام دادم ولی سعیده جوابمو نداده در صورتی ک اصن زنگ نزده
اگ میشه ی صلوات بفرستین قلب نی نیم سالم باشه ب سختی باردار شدم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مادرشوهرم چندشب طرف اونو گرفت و ب من گفت چرا جوابشو ندادی منم گفتم اصن ب من زنگ نزده شوهرمم ازم طرفداری کرد . ولی حالا از مادرشوهرم و خواهرشوهرام بدم اومده چون طرفداری اونو کردن.
اگ میشه ی صلوات بفرستین قلب نی نیم سالم باشه ب سختی باردار شدم
ولی نمیخوام اینطور باشم چون شوهرم ب خانوادش وابسته س نمیخوام با خانوادش بد باشم رابطه شوهرم با خانواده منم خیلی خوبه خیلی بهشون احترام میزاره. ب نظرتون چکار کنم ؟ باید باهاشون بد بشم یا کلا همه چیو فراموش کنم؟
اگ میشه ی صلوات بفرستین قلب نی نیم سالم باشه ب سختی باردار شدم