2777
2789
وااای عزیرم چرا شکسته؟؟

ما تاحالا دعوای بزرگ نداشتیم. من آنقدر ساکت و مظلومم که جیکم در نمیاد. شوهرم خیلی عصبیه سر کوچکترینننننن چیز خون راه میندازه. بخداااا قسم راست میگم. صبح ساعت 11 بیدار شد صبحونه درست کردم گذاشتم جلوش یهو بهم گفت در بطریمو دیگع نبند بو میگیره من بهش گفتم باشه خودم میدونم یهو همه چیو بهم ریخت تو آشپزخونه پره پودر شد. قوطی‌های پروتئین و شکست انقد فحش ناموسی داد آنقدر کتکاری کرد فقط سر اینکه چرا نگفتی چشممممم. ما تاحالا سر یه چیز بزرگ دعوا نکردیم. انقد تحمل کردم انقد صبوری کردم ولی سر یه چیز ریززززز جنگ میندازه امروز انقد حرفای بد بد زد از خجالت مردم آنقدر کتک زد از ترس اینکه صدام بیرون نره جیک نزدم. دیگه انقد با لگد کوبیده سرم فک میکنم فراموشی گرفتم. یه موجود بی قلب نمیدونم چطور دلش میاد. بخدا خونه داریم هیکلم قیافم زناشوییم همه چیم بیسته. ولی افتادم دست یه بیلیاقت که عذابم میده. حالا سر یه چشم اینجوری جنگ را انداخت آخرشم میگه پیرم کردی میترسم از دستت سکته کنم. ینی خدا کجاست بخدا دارم بی اعتقاد میشم هر چی بسرم میاره فقط با گریه میگم من خدا رو دارم اشکال نداره اونم به مسخره میگه برو بخدااات بگو. 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نیمه مرتب یه چند ساعتی کار دارم 

نمیتونم دستام وضعشون بده 

 تو زیباترین اتفاق زندگیمی🦋مامان ریحانه وهانیه  ❤❤    طاهره : اره،بعضی چیزا گفتنشون فایده نداره------------ در شب کوچک من ،افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد ♡در شب کوچک من دلهره ویرانیست♡گوش کن وزش ظلمت را میشنوی ؟من غریبانه به این خوشبختی مینگرم ♡لحظه ای وپس از آن هیچ پشت این پنجره شب دارد میلرزد وزمین دارد باز میماند از چرخش♡پشت این پنجره یک نامعلوم نگران من وتوست ♡ای سراپایت سبز دستهایت را چون خاطره ای سوزان در دستهای عاشق من بگذار ولبانت را چون حسی گرم از هستی به نوازشهای لبهای عاشق من بسپار ♡♡♡♡♡♡♡♡♡باد مارا خواهدبرد..... من یه اذر ماهی پر از احساسم خیلی زیاد💎💎
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792