2777
2789

رلم میگه توخیلی مغروری و......

به خداوندخدا من خودم عمداازروی قصد مغرور نیستم .

خودمم نمیفهمم مغرورم سردرنیارم 

ولی رل قبلیمم میگفت خیلییی غرور داریی

من نمیدونم چی کنم 

غرورچیزبدیه بخدا من نمیدونم 😭

غرورمو میشه ازبین ببرم ؟؟؟چجوریی؟؟؟

تمام عمرخندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که من دیگر نمیخندم

اگر خودت فکر میکنی خوبی حتما اونا مشکل دارن که تو رو اونجوری میبینن و به خاطرشون خودتو تغییر نده کیس مناسب خودت که همینجوری قبولت داره پیدا کن وگرنه با این به مشکل میخوری در اینده به احتمال زیاد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چه رفتاری ازت دیدن که میگن مغروری شاید تو خوبی و اون دوتا ایراد گیرن

من نمیگم خوبم بی عیب 

ولی نمیفهممم چیم مغروره 

خودم نمیفهمم مغرورم 

چی کنم راهکارداریی


تمام عمرخندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که من دیگر نمیخندم

قدیم بدون من 1ساعتم سختت بود

من سرم شلوغه توچی 

عارت میاد یه پیام بدی

بگی حالت چطوره

من دیگه توفکرتو نیستم مهم نیس باشم یانه 

یه پیام خسته نباشی انتظارزیادیه 

غرورلعنتیت همه چیوازت گرفته

فقط غرور سرتاپاغرور

حالمممم بهم میخوره ازاین اخلاقت 

بااین غرورت 

فقط داریی خودتوازچشمم میندازی

بیشترو بیشترو بیشتر

همه آرزوشونه باهاشون باشم وبیرون برم

جواب پیامشونوبدم امایک روزم مقابل تو مغرور نشدماما توفقطططط خودت مهمه برای خودت 

فقط خودت  هیچوقت بخلطر من ازخود گذشتگی نکردیی.من این تارارونمیخوام تحمل غرورندارم

دیگه  من کم کسی نیستم که بخوای اینجوری بامن رفتارکنی .تاالانم لطف کردم نازتو کشیدم.

هروقت اخلاقتودرست کردیی 

میایی میگی امیراون اخلاق گندم وانداختم دور 

من دیگه بیشتر ازاین غرورمو نمیذارم زیر پا 

هروقت اخلاقتودرست کردیی برمیگردی پیش خودم 


تمام عمرخندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که من دیگر نمیخندم
چند وقته باهاشی انقدی هست که از خودش تعریف میکنه همه ارزوشونه باهام باشن

شیش ماهه 

واقعاااا پسرماهیه 

خیلی مودب وباشخصیت مهربون 

خیلی وقتا باهم راه میاد خدایی 

تمام عمرخندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که من دیگر نمیخندم
خوندمش خب این میخواد بهش محبت کنی پیام بدی همش احولشو بپرسی قربون صدقش بری و این چیزا 

خوب اون مدت دانشگاه نداشت همش باهم حرف میزدیم .

الان ازصبح تاظهر دانشگاه 

ظهرتاشب ماکت 

سرش تودرسه ودانشگاه پروژهاش 

ازدعواهای قبل سرد شدم وناراحتم 

ترجیح میدم حرف نزنم تاباحرفام اذیتش کنم

تمام عمرخندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که من دیگر نمیخندم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز