2777
2789

۱۷ سالگی ازدواج کردم دوسال پسره رو پسره رو میخواستم بعد به هیجکس نگفتیم تا روزی که نامزد شدیم اونا گفتن واااای چرا زود شوهرش دادن؟و خیلی ناراحت شدن و گفتن مامان باباش زود شوهرش دادن دختره بیچاره رو گناه داشت بیچاره سنی نداشت😐از همون موقع تا الان ک عروسی کردم هروقت بهم زنگ میزنن انگار دلشون برام میسوزه و همش میگن زندگیت خوبه؟خودتو خسته نکن عزیزم.استراحت کن.درستو گذاشت بخونی؟وای خوبی؟همش ازین حرفا و با ترحم و دلسوزی حرف میزنن😐چیکارکنم بفهمن من عاشق شوهرم بودم😐

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هیچی

هیچوقت وقتتو بدای ثابت کردن خودت به دیگران هدر نده


خدایا هزارمرتبه شکر❤خدایا من روتو خیلی حساب باز کردم🧚‍ باز دم غریبه ها گرم، مارو رنگ کردن ولی نفروختن💔

وای بامنم بعضیا اینجورین ولی من از زندگیم راضیم حتی زندگیم از اونا خیلی بهتره ولی نمیدونم چرا اینجورین اخه😂😂😂😂

گاهی اوقات باید از کنار اونایی که با محبت هار کردی بگذری و بگی"چخه"🙂

سعی کن پیشرفت کنی تا متوجه بشن 

باهاشون ذفت امد کن تا ببین حال دلت خوبه 

هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره   ولی نمیدونن من بچه ندارم  کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر

 😐😐عادی عزیزم منم  بودم شاید نشون نمیدادم ولی اونا دلشون میسوزه که تو تو سنی که باید به  شادیت برسی دادیمسئولیت ی زندگی به دوش میکشی با تموم سختگیاش  ی کم سنت برایرتنمل بار مشکلات کمه حس ترحمشون واسه اینه وگرنه فک نمیکنند بدبخت شدی

من مهنازم9999 پیروزی از آن سخت کوشان هست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792