2777
2789
عنوان

برشی از رمان 📚 + لینک دانلود🥰

117 بازدید | 0 پست



https://nevisadl.com/رمان-توقع-دل/

❤ توقع دل ❤
✒ به قلم: فاطمه نیساری
💑 عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی


اینم برشی از رمان👇
📝 جلوی آینه مشغول سشوار کشیدن موهایم بودم.
میان صدای سشوار غرق شده بودم و به رفتارهای اخیر سعید فکر می کردم.
انتظار داشتم حالا که من تغییر کردم و با جون و دل برای زندگی‌مان مایه می گذارم، سعید هم حرکتی به خودش بدهد.

بدون اینکه موهام حالت بگیرد، سشوار را از پریز کشیدم و روی تخت نشستم.
این روزها سعید زودتر می رفت و شب‌ها آخر وقت برمی گشت.
همان دو کلام حرفی که قبلا در مورد خودمان می زدیم هم، بین ما رد و بدل نمی شد.
باز هم محاسباتم اشتباه از آب در آمد.
فکرم به جایی قد نمی داد.
نگاهی به لباساهایی که آماده گذاشته بودم روی تخت، تا قبل آمدن سعید بپوشم انداختم، حریر پیرهن را با دستانم لمس کردم و عصبی به گوشه ی تخت پرت کردم.
برای کی می خواستم لباس عوض کنم؟
برای سعیدی که وقتی از سرکار برمی‌گردد و به استقبالش می روم، حتی نگاهی بهم نمی اندازد؟
خستگی‌اش را بهانه کرده و از من دوری می کند؟



رمان غوغای زمانه چاپ شد خدا روشکر... قسمتی از رمان👇...     عطر تنش در بینی‌ام پیچید و اشک‌هایم روانه شد. واقعیت تلخی که مثل پتک روی سرم کوبیده می شد؛ من عطر تن مردی را نفس می‌کشیدم در حالی که عاشق دیگری بودم. خودم را به زور از آغوشش بیرون کشیده و در حالی که به پارکت‌های  چوبی زیر پایم زل زده بودم سعی در صاف کردن صدایم داشتم: _سرم درد می کنه. خواهش می کنم اجازه بده تنها باشم.              رمان درحال تایپ هم تو کانال @neisarifateme  خوشحال میشم با نقدهای ارزشمندتون همراهیم کنید🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792