چند روز پیش شوهرم جریانی رو فهمید که من مقصر بودم هیچ توجیهیم نداشت من شرمندش شدم.با اینک فک میکردم دیگ نبخشه اما بخشید ولی با ناراحتی گف این دروغت دیگ نمیزار تا آخر عمر بهت اعتماد کنم.الان ماموریته و ازم دوره باهام قهر نیست زنگ میزنه عادی حرف میزنه اما انگار ی دوست عادیم باهام من خیلی ناراحتم نمیدونم چیکار کنم کارم همش شده گریه فقط بگم که اشتباهم خدایی نکرده خیانت نبوده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نمیدونم چیکار کنم خیلی ناراحتم که مثل قبل نیست دیگ باهام.یعنی راست میگه دیگ بهم اعتماد نمیکنه؟ از شرمندگی نسبت بهش نمیتونم اعتراض کنم ب رفتار سردش.چ رفتاری داشت باشم🥺🥺😔😔
یکی جدی بودنش به دل آدم میشینه، یکی خوش اخلاق بودنش.. یکی سرسنگینش به دل میشینه، یکی شیطونش! یکی کم حرفش دوست داشتنیه.. یکی پرحرفش! اگه ادای کسی رو دربیاریم جذاب نمیشیم مسخره میشیم، شبیه خودت باش مگه خودت چشهシ راستـی..همیشه لبخند بزن، لبخندت یا باعث شادی آدما میشه یا آزارشون، میخوام بگم در هر دو صورت تو برنده ایシ