سلام.من گیر افتادم.نمیدونم چکار کنم.۱۰ ساله ازدواج کردم.یه پسر ۲ ساله دارم.شوهرم سرده و بی وجدان.خانوادشم افتادن وسطمون.یک ماه و نیمه اومدم خونه بابام.عین خیالشونم نیست.هیچی هم از خودش نداره بهم بده.نفقه بچه رو هم نمیده.خونه بابامم جای موندنم نیست.واقعا کم اوردم😔
سرده.بی حسه.رفتارش با من مثه همسرا نیست.مامانی ان همشون.از خرج منو بچم زده داده مامانش.به هوای سر کار بودن صبح میزده بیرون تفریح با خواهرش و دیگران.عصر میومده میگفته کار بودم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اینم بگم که یه پسرشون و یکی از دختراشونم جدا شدن.از بس تو زندگی اونا هم بودن
اووووه خوبه پس دیگه.بگو شما عرضه زندگی کردن ندارید اونم از بچه هاتون بلد نیستید زندگی کنید من اگه برگشتم راه و رسم زندگی رو یادم دادن ن زندگی نکردن رو اونم بخاطر بچم .خوب نقطه ضعفی داری ازشون ک
بعدم حق و حسابشون رو بده و قطع رابطه کن باهاشون و طرز زندگیت رو عوض کن با شوهرت