وقتی قصدت جدایی نیست نگو و حرمتارو از بین نبر
آره ولی الان مشکلم میدونی چیه شوهرم خداروشکر آدم شده مادرشوهرم از اول تو زندگیم کم و بیش دخالت میکرد الان بیشتر شده شوهرم رو میندازه به جونم ولی تو روم خوبه شوهرمم میاد میگه گله کردن ولی دیگه هیچی نمیگه چی گفتن ولی رفتار شوهرم وقتی میره خونه مامانش میاد خونه عوض میشه میخوام یه جوری باهاشون قطع رابطه کنم چون واقعا دارن اذیتم میکنن ولی نمیخوامم شوهرم بر علیه ام بشه خدا ازشون نگذره که آرامش رو ازم گرفتن
تو هم میشه شوعرت باهاشون خوب باش ولی شوهرت نبود حسابشون نکن درو باز نکن براشون تلفناشونو جواب نده شوهرتم گف بگو نشنیدم بگو من اینقد احترام میکنن چرا باهام دشمنن و میشه خودتون برای رفت و امدتون قانون تعیین کنید مثلا بگو هفته ای یبار خونه مامانم و مادرت و ماهی یبار دعوتشون میکنم بگو هم من ب مادرم میگم هم تو ک سر زده نیان چون ارامش گرفته میشه ازمون خواه و ناخواه دخالت ایجاد میشه اینارو با کمک مشاور بهش بگی بهتره
بگو من همونجوره پات بودم دیدی ک حتی خیانت دیدم موندم ولی اگه بخار دخالت تو رندگیم باشه دیگه توان ندارم تو بعنوان مردم مشکلو حل کن نذار زندگیمون بپاشه
خدا لعنت کنه اینایی که این نرم افزار ها رو میسازند حریم خصوصی دیگه نداریم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
5 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
6 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
