برادرم یه خونه نقلی داشت که خوششون نمیومد ازش..پدرمادرمم میگفتن نفروشینش بدین اجاره..خودتونم یه جایی اجاره کنید فعلا..تا ببینیم اینده چی میشه...اینم بگم پدرمادرم پولی ندارند بهشون کمک کنن..جزاینکه مادرم چن تیکه طلا داره..که اونم با ارثی که بهش رسیده بود خریده...خلاصه یه روز برادرم میاد میگه خونه رو فروختم...البته موقعی که خیلی ارزون بود خونه فروخته..بعدش با پولش بیست مترم نتونس بخره..اومدن توی خونه برادرمجردم..برادرمجردی دارم که یه خونه داره.چند سال اونجا نشستن
خوب ببخشید بی عقلی خودشون بوده تازه این مدتم برادرتون کمکشون کرده. خوب میخواستن اشتباه نکنند. مقصر شما نیستید. تازه با این حس طلبکاری که دارن تا درست نشدن بهتره رفت و آمدی نداشته باشید چون اعصابتون ارام تره.
برادرم و زنش حسادت منو هم میکشن.چون من خونه دارم..زنش یه فتنه درست کرد و قهر کرد با من
وای خواهر پدر منم یه خونه داده بود که داداشم و زنش بدون اجاره ۳۰ سال زندگی کردن پدرم خونه رو فروخت اونا دیگه رابطه خودشون با همه قطع کردن حتی با پدرم که ۳۰ سال خونه مفتی داده بود بهشون همشون همینن