طبق معمول عرق اوردن تو خونه بخورن توی این ماه ۳بار خورده منم دربع در دنبال دکترم بخاطر اینکه باردار شم بهشم قبلا غیر مستقیم گفتم اونایی که تو اقدامن هم زن و مرد ۶ ماه قبلش نباید بخورن یکم کمش کن نمیگم کلا نخور و فلان ولی هر دفه میگه ربطی نداره به بچه این کمش کنم به کسی میگن که هر روز بخوره دیشبم بعد اینکه خوردن اومد گفتش اماده شو بریم بیرون میدونستم بخاطر اینکه خورده و من قیافه نگیرم واسش میخواد ببره نرفتم گریم گرفته بود رفت نشست رو مبل و صدام کرد چرا اینجوری میکنی و فلان دوباره حرفامو گفتم گفتم که اگه اینجوری میخوای کنی منو ببر بذار خونه بابام راحت باش برگشت گفت واسه بقیه هر هر کرکرر میخندی قیافه ترشیدتو به من نشون میدی ولی با اینکه من تا دلخور نشم ازش پاب پاش میخندم پایه همه کاراشم زد گلدونمو شکوند
هرچی از دهنش دراومد بهم گفت نفهمی هیچی حالیت نیست حیوونی میخواس از خونه بره که نذاشتم اومدیم گف بگیر بخواب صداتم درنیاد ولی من حرفاش یادم میفتاد گریم میگرفت که گفتش زر زر نکن صدات اذیتم میکنه و پاشد رفت تو حال خوابید حالم خیلی بده نمیدونم چیکار کنم یچیزی بگید لطفاا
خونه بابامم دوره
