سلام عزیزم این روزها واس همه مثل هم نیست
منم مثل شما سخترین دوران زندگی ماهای اول زایمانم بود جوریکه منیکه میخواستم بچم دوسالش بشه دومی رو حتمی بیارم بعد سه سال و نیم دوباره بچه دار شدم از بس کابوس ماهای اول داشتم...
میفهممت بعضی بچه ها واقعا بی قراری نوزادی دارن و برخی بدن های مادرا بعد زایمان دچار ضعف زیادن اما اینا همو تشدید میکنه
باید مکمل ها و ویتامین های قوی بخوری مرتب با تجویز پزشک امپول های ویتامین و بکمپلکس و... بزنی
عصاره گوشت و هرچی مقویه بخوری. جسم تو قوی باشه اعصابت ارومتره و بچت ارامشش بالا میره و ب عکسشم همینطوره
فکن چه کار کوچیکی واس روحیت میتونی انجام بده هرروز انجام بده مثلا حین شیردهی یک صوت مورد علاقت گوش کن
هرچی افسرده تر بشی و روحیت ببازی رو بچه هم اثر میذاره و بدتر میشه
من تا شش ماهگی واقعا روزای سخت و تا دو سالگی هم شرایط بدی داشتم اما کم کم هم خودم عوض شدم هم ارتباط صمیمی که با پسرم گرفتم باعث شد همه جی عوض شه و شیطنتا و دیگه همه سختیاش واس من به شیرین ترین دوران زندگی تبدیل بشه
امیدوارم تو هم دستتو به زانوت بگیری و واس جسم و روح خودت یک برنامه بریزی و میبینی چه اثری رو بچه داره
توصیه خواهرانم اینه هیچچچ انتظاری از هیچ احدی نداشته باش. انتظار خودش بار روحی میاره