بچه ام خیلی اذیت میکنه ۲ ماه و نیمه اشه از دیشب ازبس اذیت نکرد سرم داره میترکه از درد شوهرمم که بدتر بچه ام لای پتو عادت کرده وایمیسته شوهرمم فقط به فکر خودشه یکم تو پتو گذاشت گفت دستم درد میکنه حالم خوب نیست پاشد رفت تو اتاق خوابید بچه امم گریه میکرد آروم نمیشد به بدبختی خوابوندمش حتی نیومد نگهش داره شام بخورم بعدم بچه ام خوابید اینقدر خسته بودم خوابم برد صبح سر صبح بچه ام پاشده دارم الان میپیرم از سردرد تازه دو روز بود پریویم تموم شده بود دیشب باز دوباره شروع شد خسته شدم از این زندگی به خدا عاشق بچه ام حاضرم بلا سر خودم بیاد ولی اون هیچ طورش نشه ولی تنهایی بزرگ کردن بچه خیلی سخته دلم گرفته شوهر من فقط به فکر خودشه 😔