سلام میخوام از اشتباه خودم براتون بگم تا کسایی که مجردن یا تازه ازدواج کردن کار منو انجام ندن
من همه جوره خودمو برای شوهر و بچه ها فدا کردم.
یعنی اگر همسرم ذره ای حالش بد بود خودمو به آب و آتیش میزدم تا خوب شه چه روحی چه جسمی
اگر روحی اعصاب نداشت هر توهینی رو پای اعصابش میزاشتم و سکوت میکردم
سعی کردم همه چیو خیلی رمانتیک حل کنم
اما خودم؟ خودمو فراموش کردم جوری که به حالم بد باشه به همسرم نمیگم چرا؟ چون میپیچونه
همه دکترارو تنها میرم چون همسرم عادت کرده تو حال بدم تنها باشم و عادت کرده به یه مجسمه همیشه خنده به لب
شما تموم خودتونو پای کسی نزارید