۲۷ اذر پنجشنبه بود بدترین روز تو دنیام بوددد داغون شدم اون روزز
من سالگرد ازدواجمونو جلوتر گرفتیم
پنجشنبه دعوت بودیم خونه اقام چون اجیم عروسی کرد
دعوت پاگشایی
خوب خانوادم ابادانن من اهواز
تو راه ک داریم میریم ابادان نزدیک ابادان تصادف وحشتناک کردیم ستا لاستیکای ماشینمون ترکید
ماشین چپ کرد ۴ ۵تا ملق خوردیم
یعنی ازبس ملق خوردیم رفتیم خاکی بعد اون جاده
خدا رحم کرد نیفتادیم تو اب ستامون خفه میشدیم میمردیم
�😪😔
�😪😔
وقتی ک تصادف کردیم من ازبس جیق زدم حنجرم نزدیک بود پاره شه
چون همسرم بیحوش بود بچم دستم بودد
گریه میکرد
جیق میزدم مردم امدن ولی میترسیدن ب همسرم دست بزنن چون ضربه وحشتناکی خورده تو سرش ستونه رفته تو سرشه بخدااا این همه صحنها از چشام نمیرن با بغض دارم مینویسم
کتفش دررفته
من ودخترم بزور چنتا مرد دروباز کردن منو اوردن بیرون زود زنگ زدن امبولانس
یعنی خدااا رحم کرد بقران چون ماشینمون دوگانس یعنی گاز داشت نزدیک بود منفجر بشه
بدترین روز تو دنیام بوددد 😔😔😔😔😔😔
من چون دیدم همسرم بی حوش بود مردم بقران مردم یعنی مردم امدن منم داد زدم بحوش امد زود امبولانس امد ماروبردن ابادان بیمارستان
لان عکسای ماشینو میزارم
خدا رحم کرد مریم
خداروشکر که سالمین🌹
چشم بد ازتون دور
الحمدالله که هر سه سالمین. حتما یه قربونی کنین
خدا رو شکر
خدا شما ها رو دوباره به خانواده هاتون بخشید
خدا رحم کرده بهتون یه قربونی بدین
شوهرت خوبه الان چیزی به بچت نشد خدای نکرده؟خداروشکر
حال همسرت و بچه خوبه الان؟
ینی زنده موندی؟..من بودم هفت کفن تا حالا پوسونده بودم
