فکر چگونه بوجود میاد ؟

خب همین موضوع نپذیرفتن ، خودش یک مسئله ایه که در واقع بدنبالش توی ذهن آدم برامون افکار ناراحت کنند ای بوجود میاره ، 

همین قضیه ء نپذیرفتن که موضوع این مبحث هستش ، در واقع یعنی یک جدال ِ ذهنی که مغز آدم مدام داره فرمان میده و پالسهای منفی تولید میکنه در ضمیر ِ شخص

و موضوع این مبحث هم اگه از دریچه ای دیگه بهش نگاه بشه ، میشه اینجور گفت که داره میگه که کلنجار نرفتن با این پالسها و فرمانهای ذهنی .. و به جاش پذیرفتن یک مورد برای در واقع رهایی از اون مورد.... چرا ؟ چون هر چی بیشتر آدم کلنجار بره و تقّلا کنه که به چیزی فکر نکنه ، بیشتر در واقع در ضمیر ناخودآگاهش داره به سمت ِ همون مورد فرکانس و انرژی میفرسته و در واقع داره اونچیزی رو که نمیخواد رو در حقیقت داره با فرستادن ِ همین فرکانسها به سمتش ، بیشتر داره اون مورد رو جذب میکنه

ببین در واقع داره به عبارتی روی تکنیک رهاسازی ذهنی اشاره میکنه.. چون اصلا اینجا صحبت سر اینکه آدم از یه چیزی خوشش بیاد یا نیاد ، نیستش . صحبت سر رها سازی اون قضیه و مورد هستش که برامون ایجاد فکر یا افکار منفی نکنه.. وگرنه خب قطعا آدم از خیلی چیزها خوشش نمیاد ، ولی مبحث اینجا اصلا همونطور که گفتم سر ِ اینکه آدم از چیزی خوشش بیاد یا نه نیستش.. بحث رهاسازیه.. که ایجاد فکر و افکار منفی نکنه برای آدم.. وگرنه چه ما از کاری یا چیزی خوشمون بیاد یا نیاد ، خب اون قضیه برای خودش سر جاشه و ما اون قضیه رو رقم نمی زنیم که و کاری هم با فکر کردن به اون قضیه ، که از دستمون بر نمیاد ! پس اینجاست که همون مبحث رهاسازی پیش میاد.. که اتفاقا چه بسا با همین رهاسازی ، اون قضیه ی منفی هم بمرور تغییر پیدا کنه .. چرا ؟ چون در واقع ما بیشتر توی ذهنمون داریم با فکر کردن به اون قضیه یا رفتاار ، داریم بیشتر بهش با فکر کردن دامن می زنیم.. فکر کردن به یه قضیه یا مثلا فکر کردن به رفتار ِ بد ِ یک شخصی توی زندگیمون ، یعنی چی ؟ یعنی من دارم بیشتر با همین فکر کردنم ، انرژی و فرکانس میدم به هر آنچه که دارم بهش فکر میکنم .. و جهان اصل و اساسش ، بر مبنای انرژیه .. و به هر چی هم که انرژی بدی ، همون رو بیشتر جذب میکنی و همون قضیه بیشتر توی زندگی موندگار میشه ...