سوتی هاتونو تعریف کنید بخندیم😀
همینکه شوهرم اومد تو اتاقم یهو بلند گفت عههههه کتاب خونت کو؟
اونم جلسه اول
لایک
خواهرم خواستگاریش داشت میوه میگردوند،ظرف میوه تا خرخره پر بود همش یهو پخش زمین شد خواهرم هول شد ظرف‌و گذاشت رو زمین فرار کرد
فقط قیافه خواستگارا
یادم نمیاد🙈😫
وقتی میخاسم از اتاق بریم بیرون میخواس احترام بزاره همش میگف اول شما.... منم اخر سر گفتم برو دیگه..... اههه
بعدش رف😑
اخ جون اخ جون تاپیک باحال😍😍😂
من دوس بودیم از قبل
چایی اوردم پا برادر شوهرم سابقم جلوم بود پام به پاش گیر کرد با سینی چای خوردم زمین همع شکست
۱۴سالم بود خو خیلیی سنگین بود
سوتی شوهرم میخواست باهم حرف بزنیم گفت اینجا که بده بریم خونه دوستم متاهله حالا شاید خانمش هم نباشه. همیشه بهش میگم اصلا فهمیدی چی گفتی؟من تو خونه با دو مرد؟ میگه نه گفتم یه جای آرومی باشه حرف بزنیم
ی خواستگار برام اومده بود رسمی،خونوادش گفتن با اجازتون پسرم با دخترتون بره تو‌اناق حرفاشونو بزنن،نزاشتم‌حرف مادر داماد تموم شه یهویی بلند شدم ک برم تو‌اتاق😂
تو عروسیم یه پله بود جلو ارایشگاه داشتم با ناز میومدم کله پاا شدم😂
تو عروسیمم دستشوییم گرفت اون وسط با کمک مادر و خواهرم رفتم تخلیه کردم😊
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
