سلام من شوهرم ده سال از خووم بزرگتر اینقدر دلم میخواد مستقل باشه اما متاسفانه وابسته کمی ب خونوادهاش دلم میخواد بچرخیم خوش باشیم اماذهمش بهونه میاره هرچی هم میشنظر از مامانش میخواد زودم عصبی میش وفتی هم عصبی میش همه چیز به من میگ چیکار کنم بهم احترام بزارم رو مد الان بفهمه زن چطوری دوست داره بگرده رفتار کنه ن اینک همش کارا شهرستان باباش تو فکرش باش
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
وقتی فهمیدم باردارم خیلی خوش حال شدم مثل همه خانوما ، ولی این حس وقتی دو برابر شد که فهمیدم یه انسان از جنس خودم تو دلم دارم، مثل خودم لطیف، احساساتی، مثل همه دخترای این سرزمین مهربون، من خوش حالم که یه دختر تو دلم دارم، که وقتی به دنیا بیاد موهای طلایی رنگشو براش خرگوشی میبندم، وقتی اولین بار بهم بگه مامان همون جا میمیرم و زنده میشم وقتی اولین بار مقنعه سرش کنه و بره مدرسه من با ذوق نکاهش میکنم، وقتی یه دختر موفق تو جامعه باشه من به خودم افتخار میکنم، دلوین عزیزم، تو اومدی تو زندگیم که بشی همه چیزم، دختر داشتن حس متفاوتیه، و مامان یه دختر بودن متفاوت تر❤
ن شوهرم خییلی دلش صافه ولی اونجوری ک من دوست دارم باهام رفتار نمکنه من میگم لباس ست گردش دوتایی زندگی خودمون و بکنیم شیک ولی مردا واقعا طرز فکرشون فرق میکنه