یه چیز دیگه سعی کن دخترهای موفق پیداکنی اوناییکه مورد پسندخانواده ات هستند توی مجازی یا واقعیت معرفیشون کن زمان من اینا نبود من شخصیتهای تاریخی وعلمی بیشترمثال میزدم برای خانواده ام
مثلا من عاشق فرهنگ اسیای شرقی کره وژاپن بودم توی اونا مثلا هانیکو بابام خیلی میپسندید که یه خبرنگارونویسنده بود تلاشهاشون سختی هاشون میگفتم
یه روش دیگه زمان من نبود الان خیلی میتونی استفاده کنی ارتباط تصویری باهاشونه توی سفر براشون تصویری زنگ بزن اگه دوست خاصی داری کم کم توی تصویری بهشون معرفی کن
من قدیمها گوشی میدادم به دوستم با مامانم حرف بزنه بعد به رسم مهمانوازی ایرانی مامانم دعوتش میکردبا مادرش بیاد کم کم اون حلقه امن دوستان شکل میگرفت که نتیجه اش سفرهای دخترانه ما بود تاقبل ازازدواج چهارنفره هفت نفره میرفتیم حتی بارها نمایشگاه کتاب تهران رفتیم
درمجموعه باید رگ خواب والدین وسیاستهای زنانه بخرج بدیم وگرنه من تک دختر توی یه خانواده پرپسر ،نظامی ومذهبی بزرگ شدم ولی همیشه سعی کردم با ارامش به خواسته هام برسم البته نیاز بود گاهی یکهفته حرف نمیزدم درست یاغلط به خواسته هام میرسیدم گاهی نمیرسیدم ولی درکل تلاشم میکردم وهنوزم میکنم .
اولین پنگوئن بودن سخته