یه بار سوار موتور داییم بودم یعنی ترکش نشسته بودم..پشت چراغ قرمز یه پامو گذاشتم زمین مایل شدم رو اون پام که رو زمینه که مانتومو جمع و جور کنم اخه بلند بود
بعد تو همین حین چراغ سبز شد داییم رفت یهو موتور از زیر من دررفت همینطوری یه لنگه پا تو خیابون مونده بودم
ماشین پشتیا که از شدت خنده حرکت نمیکردن لامصبا