امشب اومدیم خونه پدر شوهرم مثلاً یلدایی تو راه شوهرم گفت من شب میمونم تو هم هرکار دوست داری بکن آخه بینمون شکر آبه منم آخه اصلا دوست ندارم بمونم حس خوبی هم ندارم که اینجام چه برسه بخوام بمونم😔😔😔
کاش یه روز چشمامو باز کنم ببینم همونو که آرزو میکردم جلو چشمامه.آرامش آرامش آرامش ....