2777
2789

😭

خستم ، ۲۰ سالمه ولی اندازه تک تک لحظه هاش از خانوادم خستم . نمی‌دونم از کجا شروع کنم ولی فقط خستم.

خستم از مقصر بودن ، من ی ادمم، من از ترس مامانم حتی اجازه کنار زدن پرده اتاقمو هم ندارم که یکم حیاط رو ببینم . چون مامانم اینجوری میخاد.

سر هر دعوایی اگ خواهرم که ۳۰ سالشه بهم فوش حتی ناموسی بده و من ی فوش معمولی ،۱۰۰ درصد من مقصرم . 

هرجور باهام حرف میزنن من همون طوری جوابشونو میدم ولی بازم من مقصرم.

مامانم ارزوشه من گیر یکی بیفتم که منو کتک بزنه

اگ هرجور باهام رفتار کنه و من هرچی جوابشو بدم بهم میگه تو رنگ خوشبختی رو نمی‌بینی.

حق ندارم منه دختر ۲۰ ساله به مامانم بگم دلم میخاد امشب کیک درست کنم .  اینقدر همه چیو میبافه بهم که حالم بهم میخوره از چیزی که دلم خاست درست کنم ..... بحث مالیش نیس خدایی چون حتی اگر مامانم با ی لحن آروم تر و صمیمانه تر باهام حرف بزنه بخدا هیچی نمیگم دیگ....


بقیشم الان می ذارم

مامانم همراهم نیس ، پشتم نیس، صمیمی نیس ، پایه نیس . چون تمام سنش برا بچه های دیگش بوده، چون برا من دیگ حوصله نداره .

بابا بخدا بچه محبت میخاد، بخدا محبت ب پول خرج کردن نیس، می‌دونم خیلی خرج می‌کنن برام ولی منم آدمم .حتی اجازه رفتن ب آرایشگاه برا اینکه ابروهامو تمیز کنم رو ندارم و مجبورم خودم یکم تمیز کنم یا حق زدن سبیل زدنم رو ندارم با اینکه قول داد اگ‌ برم دانشگاه خودش می‌برتم آرایشگاه.

نامزدی اولم با نکبتی و زجر کشیدن من بهم خورد ، بخاطر انتخاب اشتباه اینا من خیلی اذیت شدم . 


بابا چرا همش حق با مامان باباهاس. چرا نفرین میکنه و ارزو بد برام می‌کنه 😞 خواهرم بهم میگه سربار. بابا منکه زیر دست شماها بزرگ شدم . 

۵۸ سالشه، دیگ دلم نمیخاد درک کنم . فقط متنفرم همین.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ای بابا، ایشالا که ی ازدواج خوب و موفق میکنی و خوشبخت میشی و تلافی همه سختیا درمیاد

اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه:خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد ....تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز