همسرم چند ساله قرص مصرف میکنه، کلا عوض شده، خانوادتا خودخواه و حسودن، امشب قرار بود برم خونه خواهرم با پسرم، چون شوهرم تا یک شب سرکار بود ، آب خونه خواهرم قطع شد، داداشم اومد مارو برد خونه اش، غذا و همه جی از خونه خواهرم بردیم، خونشون ۱۵۰ متره، کلا پنج نفر آدم بزرگ بودیم، همیشه هم این مدت در ارتباط بودیم و خداروشکر مشکل کرونا نداشتیم، خلاصه برگشتیم با ذوق میخواستم تا صبح باهاش خوش بگذرونم ، اومدم دیدم گوله ی آتیشه! از دماغم در آورد، قهر بود!